چکیده:
تبیین و تحلیل علم پیشینی خداوند به موجودات، نقش مؤثری در روشنشدن اصل حقیقت «آگاهی» دارد؛ زیرا هر کمالی در ممکنات سریان داشته باشد، جلوهای از کمال الهی است. یکی از نظریات مورد توجه فلاسفه در باب علم پیشینی خداوند دیدگاه صدرالمتألهین و پیروان او در حکمت متعالیه است؛ ازاینرو ارزیابی این دیدگاه در شناخت اصل حقیقت آگاهی مفید است. صدرالمتألهین به استناد قاعدة «بسیط الحقیقه، کل الأشیاء»، علم پیشینی خداوند را بر مبنای واجدیت وجود بسیط خداوند بر هر وجودی تبیین میکند و سپس او این دیدگاهش را بر دیدگاه عرفا که مبتنی بر نظریه اعیان ثابته است، منطبق میداند. دیدگاه او در این باب گرچه از طرف فلاسفه بعد از خودش تلقی به قبول شده، به نظر نگارنده این دیدگاه توالی فاسدی دارد که پذیرش آن را ناممکن میگرداند؛ علاوه بر اینکه انطباقش با دیدگاه عرفا تفسیری است بما لا یرضی صاحبه.
خلاصه ماشینی:
لزوم تناقض ميتوان اشکال اول را به گونه ديگري مطرح کرده و اشکال ديگري را بر ديدگاه صدرالمتألهين وارد کنيم به اينکه بگوييم لازمه بيان صدرالمتألهين در تقرير علم پيشين خداوند تناقض است ؛ زيرا از سويي اقتضاي موجوديت ماسوي به عين وجود خداوند اين است که آن وجودات هيچ مغايرتي با وجود خدا نداشته باشند؛ زيرا اولاً فرض بر اين است که آن وجودها به عين وجود حق موجودند؛ ثانياً ثبوت هر گونه مغايرتي براي آنها نسبت به وجود خداوند، به تعدد واجب الوجود بالذات منجر ميگردد؛ چون فرض در علم پيشين خداوند است که هنوز هيچ موجود امکاني محقق نيست و اين ، طبق براهين توحيد ذاتي باطل است ؛ از سوي ديگر اقتضاي موجوديت ماسوي در مرتبه ذات حق به عين وجود خداوند اين است که وجود ماسوي در آن مقام با موجوديت خداوند، مغاير باشد، وگرنه - چنان که در اشکال پيشين توضيح داديم - لازم ميآيد مفاد هر دو گزارة متناقض «ماسوي در مرتبۀ ذات حق به عين موجوديت خداوند، موجودند» و «ماسوي در مرتبۀ ذات حق به عين موجوديت خداوند، موجود نيستند» يکسان باشد که لازمه اش صادق بودن هر دو گزاره متناقض است ؛ بنابراين هم موجوديت ماسوي با موجوديت حق مغايريتي ندارد و هم مغايرتي دارد و اين تناقض است .