چکیده:
مبدأ هستی در الهیات فمینیستی چگونه تصویر میشود و حکمت صدرایی چه انتقاداتی به این تصویر دارد؟ فمینیستها در تلاشهای نظری خود در راستای اصلاح وضعیت زنان، به اصلاح باورهای الهیاتی در خصوص مبدأ هستی نیز پرداخته و کوشیدهاند با نقد خدای جنسیتزده در تفکرات رایج مسیحی، به ارائة تصویری از آن بپردازند که توجیهگر تلاشهای فمینیستی در راستای احیای حقوق زنان باشد. این تحقیق بر اساس روش توصیفی ـ تحلیلی و با جستجو در آثار فمینیستی معتقد است برخی فمینیستها در «الهیات تعالی» جایگاه مبدأ هستی را از خدای مسیحیت بالاتر برده و برخی دیگر در «الهیات تنزل» آن را به زیر کشیدهاند. الهیات تنزل با ترسیم خدای متوهَّم، متغیر، مؤنث، مادی و غیرمتعالی میکوشد جایگاه زن را تعالی بخشد و حقوق ازدسترفتة او را جبران کند. تعالی زن به قیمت تنزل الهی موردقبول حکمت متعالیه نیست؛ بلکه تعالی زن در آن قرین با تعالی الهی است. حکمت صدرایی با اثبات برهانی دو مبنای اساسیِ «وجود مبدأ» و «کامل مطلق بودن مبدأ» الهیات تنزل فمینیستی را به چالش میکشد. درعینحال این نظام حکمی با ترسیم قابلقبولی از جایگاه زن و مرد، در عین پرهیز از تنزل مقام الهی، بستر دستیابی به حقوق ازدسترفتة آنان را نیز فراهم میکند.
How is the origin of existence depicted in feminist theology, and how this depiction can be criticized in the light of Sadra’I Wisdom? Along with their theoretical endeavor for improving the position of women, feminists have also dealt with the reformation of the theological beliefs regarding the origin of existence. By criticizing the idea of gender-oriented God in the common Christian thoughts, they have tried to represent an image that justifies feminist’s efforts in the course of the revival of women’s rights. Employing a descriptive- analytical method as well as probing into feminist's works, this study claims that some feminists in the "Theology of Transcendence" raised the status of the origin of existence higher than the Christian God; whereas some other feminists demoted it by focusing on the “Theology of Degradation". By depicting a hallucinated, variable, feminine, materialistic and non-transcendental God, the Theology of Degradation seeks to upgrade women’s status in order to compensate for their lost rights. Transcendence of women at the expense of God’s degradation is not plausible in Sadra’i Transcendental Wisdom. Indeed, woman’s transcendence according to Sadra’i Transcendental Wisdom is correlated with God’s transcendence. Hence, Sadra’i Wisdom challenges feminist Degradation Theology by representing a theorematic argument on two essential foundations of " the existence of the origin" and" absolute perfection of the origin". In addition, this system of wisdom not only depicts a plausible representation of the status of men and women, but also avoids the degradation of God’s status in order to provide the basis for achieving their lost rights.
خلاصه ماشینی:
بر همين اساس مـري دالـي بـا انتقـاد تنـد از متـون دينـي کـه زن را به شدت تحقير کرده است ، ميگويد: «اگر خدا مرد است ، پس مرد خداست » ( به تصویر صفحه رجوع شود ( حال که فمينيست ها با تلاش براي اصلاح باورهاي الهياتي کوشيده اند وضـعيت زنـان را بهبود بخشند و از دامنۀ ظلم در حق ايشان بکاهند، ميتوان ميزان توفيق مباني الهيـاتي ايشـان براي رسيدن به حقوق زنان و مردان را بررسي کرد و دستيابي به آرمان «اعطاي حقوق زنـان و مردان » را در پارادايم الهياتي آنها امکان سنجي کرد.
اين دو مبنا پايـۀ انتقـادات عمـدة ايـن مقالـه بـر الهيات تنزل در آراي فمينيستي است ؛ زيرا چنان که از نظر گذشت ، در اين رويکـرد، گـاهي مبدأ هستي از اساس انکار شده و در حد يک مفهوم در دايرة توهمات ما تنزل يافته اسـت و گاه صفات او به گونـه اي تصـوير شـده کـه نقـص و فقـدان در ذات او بـه وجـود مـيآيـد.
بررسي ديدگاه خداي غيرمتعالي چنان که گذشت ، در حکمت صدرايي بر پايۀ مباني فلسـفي مفصـل ، خداونـد در اوج نقطـۀ تعالي و «کامل مطلق » است ؛ درنتيجه بر خلاف تصور فمينيست هايي که خدا را بـه اوصـاف ناقص متهم کرده اند، نميتوان بر فرض وجود برخي دوگانه هاي مفهومي که موجب تشديد ظلم عليه زنان شده اند، دوگانۀ ناظر به تمايزات صفات خداوند با مخلوقاتش را انکار کرد و آن را نيز در امتداد مردسالاري دانست .