چکیده:
از سویی معروف است که کنیزان از حکم وجوب حجاب استثنا شدهاند و از سوی دیگر مادران برخی امامان شیعه: کنیز بودهاند؛ ازاینرو ممکن است در مطالعات انتقادی حجاب گمان شود چون حجاب بر کنیزان واجب نبوده، مادران ائمه: نیز به حجاب پایبند نبودهاند. این پندار را از دو جهت میتوان بررسی کرد: یکی از جهت فقهی و دیگری از جهت تاریخی. حکم شرعی پوشش مادران امامان: از منظر دانش فقه و میزان پایبندی آن بزرگواران به پوشش شرعی از منظر تاریخی، مسئلهای دوساحتی است که این مقاله در دو بخش به آن پرداخته است. در بخش نخست با تکیه بر منابع فقهی و روشهای فقهی کوشیده نشان دهد پوشش از نامحرم بر برخی کنیزان واجب و بر برخی دیگر مستحب است و در بخش دوم با جستاری تاریخی نشان داده کنیزانی که در خانة امامان: زندگی میکردند، مانند زنان آزاد به پوشش کامل و احتجاب (پردهنشینی حداکثری) پایبند بودند و درنهایت با مطابقت یافتههای بخش فقهی با یافتههای بخش تاریخی معلوم شده است که رعایت حجاب توسط کنیزان مرتبط با اهلبیت: به خاطر استحباب یا وجوب شرعی آن بوده است.
On the one hand, it is known that bondwomen were exempted from the obligation of hijab, and on the other hand, the mothers of some Shia Imams were bondwomen. Hence, in the critical studies addressing hijab it may be assumed that since hijab was not obligatory on bondwomen; therefore, the foresaid Imams’ mothers also did not adhere to hijab. The foresaid supposition can be examined from two aspects including the jurisprudential perspective as well as the historical one. Regarding the judicial and canonical commandment of Imams’ mothers clothing, the focus is on the perspective of jurisprudence knowledge and the extent of those honorable women's adherence to religious clothing; whereas in the historical perspective hijab is regarded as a two-fold matter that the present study deals with it in two parts. In the first section, by relying on jurisprudential sources and methods, the study aims to indicate that observing hijab in the presence of non- mahram was obligatory for some bondwomen; whereas for some other bondwomen it was recommended. In the second section, by employing a historical inquiry the study indicates that those bondwomen who resided in the Imam's house -quite similar to free women- not only adhered to full hijab but also observed Ehtijab (maximum veiling). Eventually, by comparing and adjusting the findings of the jurisprudence to the historical ones, the study reveals that adherence to hijab by bondwomen who were related to Ahl al-Bayt was due to religious recommendation or religious obligation.
خلاصه ماشینی:
در بخـش نخست با تکيه بر منابع فقهي و روش هاي فقهي کوشيده نشـان دهـد پوشـش از نامحرم بر برخي کنيـزان واجـب و بـر برخـي ديگـر مسـتحب اسـت و در بخش دوم با جستاري تاريخي نشـان داده کنيزانـي کـه در خانـۀ امامـان زندگي ميکردند، مانند زنان آزاد به پوشش کامل و احتجـاب (پـرده نشـيني حداکثري) پايبند بودند و درنهايـت بـا مطابقـت يافتـه هـاي بخـش فقهـي بـا يافته هاي بخش تاريخي معلوم شده است که رعايت حجـاب توسـط کنيـزان مرتبط با اهل بيت به خاطر استحباب يا وجوب شرعي آن بوده است .
حکم پوشش صلاتي کنيزان فقهاي فريقين دربارة زن آزاد اجماع قطعي دارند که تمام بدنش بايد در نماز پوشانده شود؛ هرچند در مستثنا بودن صورت ، دست ها (پايين تر از مچ ) و پاها (قسمتي کـه در کفـش قـرار ميگيرد) اختلافاتي وجود دارد (اشـتهاردي، ١٤١٦ق ، ج ١، صـص ٦٧، ٧١ و ٧٣-٧٤)؛ ولـي سر کنيزان (غير از کنيز ام ولد) از حکم ستر صلاتي مستثنا شده است ؛ هرچند اعضاي ديگـر بدن مانند سـاق و ساعدشـان بـراي درسـتي نمـاز بايـد پوشـيده باشـد (حلـي، ١٤١٠ق ، ج ١، ص ٢٦١/ حلي (علامه )، ١٤٢٠ق ، ج ١، ص ٢٠٣).
براي مستثنا بودن کنيزان از حکم ستر صلاتي، افزون بـر ايـن روايـات ، اجمـاع نيـز ادعـا شده است (عاملي، ١٤١٩ق ، ج ٦، ص ٣٢)؛ چنان که براي برابر دانستن کنيز ام ولد بـا کنيـزان ديگر در اين استثنا نيز ادعاي اجمـاع شـده اسـت (طوسـي، ١٤٠٧ق «ب »، ج ١، ص ٣٩٨).