چکیده:
هدف این پژوهش ارائه محتوایی در خصوص اختلالات رفتاری، و انحراف از یک هنجار، ممکن است انقدر ناچیز باشد که موجب هیچ نگرانی نشود یا ممکن است به اندازه ای زیاد باشد که تردیدی درباره ماهیت نابهنجاری ان باقی نماند.بنابراین مفهوم نابهنجار وبهنجار دو اصطلاح جدائی ناپذیرند و هریک از انها را بدون توجه به دیگری نمی توان تعریف کرد. در این تعریف مشکلات رفتاری، اتفاق نظری درمیان محققین وجود ندارد، و تعریف مشخص و محدود برای ان موجود نمی باشد.اما اغلب تعاریف روی انطباق رفتار با معیارهای اجتماعی تاکید کرده و چنانچه رفتاری با معیارهای اجتماعی تطبیق داشته باشد، ان رفتار بهنجار محسوب شده، وهیچ رفتاری به خودی خود غیرعادی نمی باشد، زیرا فردی ممکن است کار هایی از قبیل داشتن توهمات کلامی، گازگرفتن، امتناع از غذا خوردن را انجام دهد. یااین امکان وجود داردکه در موقعیت های مختلف فردی خشم و عصبانیت نسبت به هرکس را نشان دهد پس می توان تمایز میان رفتارهای عادی و غیر عادی را مشخص و معین نمود. به طور کلی، هر رفتاری که از ادمی سر می زند، متاثر از مجموعه ای از عوامل است که به طور معمول در طول زندگی سر راه وی قرار دارد و وی را به انجام عملی خاص وادار می کند.
خلاصه ماشینی:
به طور کلی، هر رفتاری که از ادمی سر می زند، متاثر از مجموعه ای از عوامل است که به طور معمول در طول زندگی سر راه وی قرار دارد و وی را به انجام عملی خاص وادار می کند.
و یافتن اصطلاح مناسب برای توصیف کودکان ونوجوان با اختلالات هیجانی-رفتاری مشکل است، ارائه تعریفی جامع نیز دشوار است.
عواملی هم که ارائه تعریفی جامع از این اختلالات را دشوارتر می سازند، عبارتند از,فقدان تعاریف دقیق از بهداشت روانی و رفتار بهنجار، تفاوت بین الگوهای مفهومی، مشکل بودن اندازه گیری هیجان ها و رفتارها، رابطه بین اختلالات هیجانی و رفتاری و سایر ناتوانی ها، وجود اختلالات بین متخصصانی که دست اندرکار تشخیص و ارائه خدمات به کودکان و نوجوانان اند.
علیرغم این که اصطلاحات به کار برده شده در مورد اختلالات هیجانی-رفتاری از نقطه نظر تاکید نسبی بر بعضی از جنبه ها، در تعاریف گوناگون متفاوتند، نکات مشترکی بین انان وجود دارد.
تعاریفی که در متن IDEA (ازقوانین دولت فدرال امریکا)، اختلالات هیجانی-رفتاری اینگونه می باشد که، منظور از این اصطلاح، وجود شرایطی است که واجد یک یا چند مورد از ویژگی هایی که در پی اینده بوده و به طور طولانی مدت و با شدت ظهور کنند وبر کارکردتحصیلی فرد تاثیر منفی بگذارد.
کودکان اسکیزوفرنیک و اوتیستیک را می توان در چهارچوب این اصطلاح قرار داد، ولی این اصطلاح شامل کودکانی که ناسازگاری های اجتماعی دارند، نمی شود، مگر ثابت شود مبتلا به اختلالات هیجانی هستند.
تحقیقات نشان داده اند که اختلالات رفتاری کودکان ارتباط تنگاتنگی با مشکلات روانی والدین دارد.
هرچه مشکل روانی والدین شدیدتر باشد ظهور اختلال های رفتاری کودکان ارتباط تنگاتنگی با مشکلات روانی والدین دارد.