چکیده:
زیباشناسی در شهرسازی و معماری از جمله موضوعاتی است که اندیشه شهرسازان و معماران را بهخود مشغول نموده است. برداشتهای متفاوت در زمینه زیباسازی فضاهای شهری، علاوه بر بالا بردن هزینههای شهر، سبب بروز یک سردرگمی در این حوزه شده است. اینکه زیباشناسی در شهرسازی از کدامین منابع میتواند بهرهمند گردد، این سئوال اصلی را مطرح میکند، که "چگونه میتوان بین اندیشههای زیباشناختی و ساخت فضاهای شهری در دورهای خاص تاریخی مشترکاتی را کشف نمود"؟ و فرضیه پژوهش نیز بر اساس سئوال اصلی مطرح میشود: "بین اندیشههای زیباشناسی با ساخت فضاهای شهری ارتباط وجود دارد". برای مطالعه موردی در این مقاله، گرایشهای نظریهپردازان در امر زیباشناسی در یک دوره (دوران صفویه و رنسانس اروپا) با تکیه بر تحلیل میدان نقش جهان اصفهان و میدان سنت پیتر رم انتخاب و مورد بررسی قرارگرفتهاند و سپس انطباق ویژگیهای زیباشناسانه آن نظریهها نسبت به کالبد دو میدان یادشده، با روش تحلیل کیفی-تاریخی وکمی و با استفاده از پرسشنامه و مطالعات کتابخانهای ارزیابی شده است. با نتایج حاصل از پرسشنامهها و یافتهها، ارتباط ملموسی بین اندیشههای زیباشناسی و ساخت فضاهای شهری طراحی شده در هر دو میدان به عنوان نمونه مشاهده شده است و مهمتر اینکه زیباسازی فضاهای شهری، مستلزم برخورداری از پشتوانه اندیشههای فلسفی و زیباشناسی، همچنین یک جنبش عمومی هنرمدارانه در ساخت فضاهای شهری میباشد.
Aesthetics is somehow engaged in the thoughts of urban planners and architects. Aesthetics is a complex subject that adheres to individual and group tastes complied with a coherent and theoretical framework. The impressions of the various and contrasting aspects of the beautification of urban spaces, in addition to raising the costs of the city, have caused confusion in the aesthetic field of urban planning and architecture. This article deals with what aesthetics in urban planning necessarily involves, which factors one has to deal with, or what kind of sources are used. In this article, the tendencies of theorists in aesthetics in the period of the Safavid and Renaissance in Europe based on the analysis of Naqsh-e-Jahan Square of Isfahan and St. Peter's Square in Italy in Rome were selected and studied. Then the adaptation and proximity of the features of the aesthetics have been evaluated applying the methodology of using qualitative and quantitative analysis. Based on the results of the questionnaires and findings, a tangible relationship between the aesthetic thoughts and ideas and the urban spaces designed in both Squares were observed. So, it was concluded that the beautification of urban spaces requires the backing of philosophical and aesthetic ideas, as well as a public art movement in the creation of urban spaces.
خلاصه ماشینی:
برای مطالعه موردی در این مقاله ، گرایش های نظریه پردازان در امر زیباشناسی در یک دوره (دوران صفویه و رنسانس اروپا) با تکیه بر تحلیل میدان نقش جهان اصفهان و میدان سنت پیتر رم انتخاب و مورد بررسی قرارگرفته اند و سپس انطباق ویژگیهای زیباشناسانه آن نظریه ها نسبت به کالبد دو میدان یادشده، با روش تحلیل کیفی-تاریخی وکمی و با استفاده از پرسشنامه و مطالعات کتابخانه ای ارزیابی شده است .
حال با طرح چنین مسئله ای، سئوال اصلی تحقیق مطرح میگردد: تفکر زیباشناسانه در شهرسازی و معماری چیست و چگونه میتوان بین اندیشه های زیباشناسی و ساخت فضاهای شهری، مشترکاتی بین آنها در یک دوره تاریخی معین کشف نمود؟ به صورت موردی و ملموستر: چه رابطه ای بین اندیشه های دوران رنسانس و هم دوره آن در اصفهان با فضاهای شهری ساخته شده (میدان نقش جهان اصفهان و میدان سنت پیتر در رم) وجود دارد؟ با توجه به سئوال تحقیق و برای هدایت پژوهش در مسیری منطقی، فرضیه ذیل مطرح میشود: - بین اندیشه های زیباشناسی (دوران صفویه و رنسانس ) با ساخت فضاهای شهر(آن دوره) ارتباط وجود دارد.
منبع : دسمت و نورمن روش پژوهش در پژوهش های شهرسازی و معماری، روش تحقیق عمدتا بر اساس روش کیفی است که تأکید بر "تفسیر و معنا" دارد(Grutter، ٢٠١٦:١٧٧) روش تحقیق در این مقاله ، روش تحلیل "کیفی -تاریخی-تحلیلی" آمیخته ای از جمع آوری اندیشه های مهم زیباشناسی در دوره صفویه و رنسانس ، استخراج ویژگیها و کلمات کلیدی آن اندیشه ها، طبقه بندی آنان و انجام مصاحبه با"متخصصین و افراد عادی " در قالب پرسشنامه هایی است که با استفاده از فرمول کوچران و توسط ناظرین در فضای میدان نقش جهان به شرح ذیل تکمیل شده است .