چکیده:
موقعیت جغرافیایی جزیرۀ قشم در سواحل شمالی خلیجفارس و دهانۀ تنگۀ هرمز و قرارگرفتن آن در مسیر راههای ارتباطی از دیرباز سبب رونق ارتباطات گستردۀ تجاری با دیگرمناطق، بهویژه با جنوب خلیجفارس شدهاست. طی دو فصل بررسیهای باستانشناختی جزیرۀ قشم که در سالهای 1385 و اسفند 1390 و فروردین 1391 انجامگرفته است؛ درمجموع 161 محوطۀ باستانی شناسایی شد و تعداد قابلملاحظهای از سفالینههای گونۀ منقوش بدونلعاب بهدست آمد که ازنظر جایگاه و سیرتحول حائز اهمیت هستند. این گونهسفال دارای پراکندگی گستردهای در سواحل شمالی و جنوبی خلیجفارس بوده و بهنظر میرسد تولید آن در طول دوران اسلامی در سرتاسر سواحل شمالی و جنوبی خلیجفارس رواجداشته و به یکی از کالاهای اصلی برای تجارت تبدیلشدهاست، اما مطالعات باستانشناختی بیشتر برحوضۀ جنوبی خلیجفارس متمرکز بوده است و اطلاعات باستانشناسان از حوضۀ شمالی موردی، پراکنده و ناکافی است؛ لذا درراستای شناخت و معرفی این گونۀ کمتر شناخته شده در ایران و با هدف کانیشناسی آن، 14 نمونه جهت بررسیهای میکروسکوپی انتخاب و نمونهها با روش آنالیز مقاطعنازک پتروگرافی و با استفاده از میکروسکوپ پلاریزان نوری بررسی شد. مطالعات میکروسکوپی انجامشده تلاشیبود برای پاسخگویی به پرسشهایی همچون: سفالهای منقوش بدون لعاب جزیرۀ قشم از نظر کانیشناسی دارای چه ویژگیهایی هستند؟ چه شباهتها و تفاوتهایی از نظر کانیها در میان نمونههای آزمایششده وجود دارد؟ و کیفیت و میزان پخت سفالها چگونه است؟ در بررسی و مطالعۀ مقاطعنازک مشخصشد باتوجه به اینکه جزیرۀ قشم ازلحاظ جایگاه زمینشناسی در پهنۀ ساختاری زاگرس چینخورده جایگرفته است؛ در آن واحدهای رسوبی کربناته و ماسهسنگی رخنمون دارد. اجزای پرکنندۀ قطعات با منشأ آذرین و رسوبی با اجزای مشابه میباشد. متداولترین کانی در ساختار نمونهها کوارتز است و تمامی نمونهها به جز یک نمونه grog دارند، اما وجود برخی کانیها و سنگهای متفاوت در نمونهها قابلتوجه میباشد. علاوهبرآن تمامی نمونهها دارای ساختاری مشابه و دارای بافت پورفیری میباشند. در رنگ تمامی نمونهها از اکسید آهن استفاده شده است و پخت غالب سفالها در حدود 800 درجۀ سانتیگراد و بهحد کافی بودهاست.