چکیده:
تئاتر تصویرگرا، از نظر زیبایی شناسی بر پایه هنرهای دیگر بنا شده است. در تئاتر تصویرگرا گرایش شدید به هنرهای تجسمی، تئاتر را به هنری فضا محورنزدیک می کند که در تضاد با تئاتر روایت محور خطی است. ویلسون معتقد است تئاتر تصویری (تصویرگرا) مانند نقاشی مدرن، بی زمان، انتزاعی، اغلب ایستا و دوبعدی است. دکتر علی رفیعی از کارگردا نهای مطرح تئاتر ایران با تاثی رپذیری از عقاید گوردن کریگ و آدلف آپیا به گمان خودش، در آثارش تصاویری در جهت به وجود آوردن «فضای نمایشی »، خلق می کند. در این مقاله ابتدا به تشریح عقاید و مولفه های تئاتر تصویری از منظر رابرت ویلسون پرداخته شده است، سپس با توجه به یکی از آثار اجرا شده علی رفیعی چگونگی بروز تئاتر تصویری در تئاتر ایران، بررسی گردیده است. این مقاله در تلاش است به این پرسش پاسخ بدهد که اندیشه های رابرت ویلسون را چگونه می شود در آثار علی رفیعی یافت؟ نگارنده تلاش دارد برای یافتن پاسخ از روش کیفی معرفی عناصر تئاتر تصویرگرا از منظر ویلسون به تفکیک، و تحلیل نمایشهای علی رفیعی در عناصر مختلف اجرا و مقایسه آن عناصر با شاخصه های تئاتر تصویرگرای ویلسون و همچنین جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و دیداری استفاده کند تا ابتدا اثبات نماید مولفه های تئاتر تصویرگرا از منظر رابرت ویلسون چیست و چگونه می توان آن را در آثار علی رفیعی یافت. همچنین برای این مقایسه، مولفه های تئاتر تصویری ویلسون در تئاتر ایران و آثار علی رفیعی به عنوان یک کارگردان مطرح در تئاتر ایران، به عنوان نمونه، با اشاره به نمایش (خاطرات و کابوس های یک جامه دار از زندگی و مرگ میرزا تقی فراهانی) به کارگردانی علی رفیعی، در عناصر طراحی صحنه، نور، لباس، گریم، بازیگری و... بررسی شده است.
Visual theater is aesthetically based on other arts. In visual theater, a strong tendency towards visual arts brings theater closer to spacebased art, which is in contrast to linear narrative-based theater. Wilson believes that visual theater, like modern painting, is timeless, abstract, often static and two-dimensional. Dr. Ali Rafiei, one of the prominent Iranian theatre directors, influenced by the ideas of Craig, Adolf Apia and Robert Wilson, in his works such as (shekar robah, khaterat yek jame dar, Yerma, Bernarda Alba House(khane bernarda alba), Blood Wedding(Aroosi khoon), etc.) creates images in order to create a “dramatic atmosphere”. In this article, first, the ideas and components of visual theater from the perspective of Robert Wilson are described, and then, according to the works performed by Ali Rafiei, the emergence of visual theater in Iranian theater is examined. This article tries to answer the following questions: How can the ideas of Robert Wilson be found in Ali Rafiei’s works? To find the answer, the author tries to use the qualitative and introductory method of visual theater elements from Wilson’s point of view separately, and analyzes Ali Rafiei’s plays in different performance elements and compares those elements with Wilson visual theater characteristics, as well as collecting library and visual information, to prove that what the components of visual theater are from Robert Wilson’s point of view and how it can be found in the works of Ali Rafiei and the components of Wilson visual theater in Iranian theater and of course of Ali Rafiei’s works as an Iranian director by studying two of his works (Memories and Nightmares of a Dressed Man from the Life and Death of Mirza Taghi Farahani).
خلاصه ماشینی:
همچنین برای این مقایسه، مولفههای تئاتر تصویری ویلسون در تئاتر ایران و آثار علی رفیعی به عنوان یک کارگردان مطرح در تئاتر ایران، به عنوان نمونه، با اشاره به نمایش (خاطرات و کابوسهای یک جامهدار از زندگی و مرگ میرزا تقی فراهانی) به کارگردانی علی رفیعی، در عناصر طراحی صحنه، نور، لباس، گریم، بازیگری و...
ویژگیهای تئاتر تصویرگرا همه آنچه در صحنه اتفاق میافتد، از بازی بازیگر گرفته تا نور و طراحی صحنه و لباس تئاتر، تصاویری را میآفرینند که مقصود نویسنده یا کارگردان تئاتر را نشان میدهد، بنابراین بجز دیالوگ و عنصر کلام، غالب عناصر صحنه تصویری هستند و این تصویر یا تصاویر با وحدت و هماهنگی و هارمونیای که کارگردان در صحنه بهوجود میآورد، معانی و مفاهیم موردنظر خویش را به تماشاگر منتقل میکند و از این رو نقش و اهمیت تصویر در تئاتر مدرن بیش از پیش اهمیت پیدا میکند، زیرا امروز در اغلب نمایشهای مدرن، نقش کلام کمتر از عناصر دیگر صحنه مورد تاکید نمایشنامهنویسان و کارگردانان معاصر قرار میگیرد.
آنچه به عنوان مهمترین عنصر در آثار علی رفیعی به چشم میخورد و شاید وی را با این عنوان حتی بیشتر و فراتر از کارگردانی بشناسند، طراحیهای صحنه وی است؛ چون خود او طراحی آثارش را انجام میدهد عملا یکی از عناصر پر قدرت کارگردانی در آثار او نیز میتواند باشد.
رنگها در آثار علی رفیعی چه در لباس چه در طراحی صحنه و حتی نور، بخشی از طراحی کارگردانی تصویری به حساب میآید ولی دیگر تنها ابزاری برای تصویر نمایی وتصویرپردازی نیست بلکه رنگها نیزشکلی نمادین مییابند.