چکیده:
قرار گرفتن نیشابور در مسیر یکی از شاهراههای جادۀ ابریشم، ارتباط این منطقه را با فرهنگهای دیگر برقرار میکرد؛ به طوریکه محصولات هنری نیشابور از یک سو (بیششتر از بعد فنی و تکنیکی) متاثر از شیوههای شرق به ویژه چین بوده و از سوی دیگر به لحاظ شکلهای تزئینی و اندیشههای حاکم بر آن، وابسته به سنتهای ایرانی و نیز مراکزی مانند دمشق، بغداد و سامرا بوده است. این پژوهش با رویکردی تطبیقی و با هدف شناسایی شکلهای تاثیرپذیری تولیدات نیشابور در دوران عباسی از سفالینهها و سرامیکهای هم عصر آن در چین انجام گرفته است. بر این اساس و با فرض تاثیرپذیری آثار سفالی نیشابور از محصولات وارد شده از چین (به طور خاص منطقۀ چانگشا به عنوان مرکز عمدۀ تولید و صادرات سرامیکهای لعابدار در آن زمان)، محصولات لعابدار این دو منطقه بر مبنای چهار متغیر شکل، تکنیک، کاربرد و تزئین مورد مقایسه قرار گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش نشاندهندۀ این مسئله است که محصولات این دو منطقه دارای تشابهات تکنیکی و کاربردی بوده و عمدۀ تفاوت آنها را میبایست در نوع و کیفیت بالای تزئینات در تولیدات نیشابور جستجو نمود؛ که علت اصلی این مسئله، یکی تفاوتهای الگوهای تجسمی و تصویری در فرهنگ و منطقه و دیگر تمایز شیوههای تولید با توجه به اهداف تولیدکنندگان دو منطقه میباشد.
Having Neishabur on one of the Silk Road highways established the connection of this area with other cultures. As Neishabour's artistic products, on the one hand (in terms of technical aspect) , were influenced by the East, especially China, and on the other hand, in terms of its decorative forms and ideas, it was dependent on the Islamic caliphate capitals. This research has been conducted in a comparative approach with the aim of identifying the shapes of Neishabur's influences during the Abbasid era from potteries and ceramics of its time in China. Accordingly, and assuming the influence of Neishabur's pottery's effects on imported products from China (in particular the Changsha region as the major center for producing and exporting glazed ceramics at that time) , the glazed products of these two regions are based on four variables of shape, technique, application and decoration have been compared. The results of this research indicate that the products of these two regions have technical and functional similarities, and the major differences between them should be sought in the type and quality of decorations in Neishabur products. The main reason for this is first, the differences between the visual patterns in the culture of the two regions and the differentiation of production methods according to the objectives of the producers of the two regions.
خلاصه ماشینی:
مطالعۀ تطبيقي فرم، تکنيک، و کاربرد سفالينههاي منطقۀ نيشابوردر دورۀ ساماني با توليدات منطقۀ چانگشا در دورۀ تانگ مجیدرضا مقنیپور 1 سیدجواد ظفرمند 2 ، اشکان رحمانی 3 چكيده قرارگرفتن نیشابور در مسیر یکی از شاهراههای جادۀ ابریشم ارتباط این منطقه را با فرهنگهای دیگر برقرار میکرد؛ بهطوریکه محصولات هنری نیشابور ازیکسو (بیشتر از بُعد فنی و تکنیکی) متأثر از شیوههای شرق بهویژه چین بوده و ازسویدیگر بهلحاظ شکلهای تزئینی و اندیشههای حاکم بر آن، وابسته به سنتهاي ايراني و نيز مراکزي مانند دمشق، بغداد، و سامرا بوده است.
بر این اساس و با فرض تأثیرپذیری آثار سفالی نیشابور از محصولات واردشده از چین (بهطور خاص منطقۀ چانگشا بهمنزلۀ مرکز عمدۀ تولید و صادرات سرامیکهای لعابدار در آن زمان)، محصولات لعابدارِ این دو منطقه برمبنای چهار متغیر شکل، تکنیک، کاربرد، و تزئین موردمقایسه قرار گرفته است.
مسیر دریایی جادۀ ابریشم در دوران عباسی و موقعیت بنادر جنوبی چین و ایران (منبع:Wood 2002 ) این مقاله بهدنبال شواهدی برای اثبات تأثیرگذاری تکنیکی و فرمی محصولات سرامیکی چانگشا در آثار نیشابور است.
com/2009/06/tang-shipwreck/trade -illustration) شواهد میدانی حاصل از کاووشهای باستانشناسی به محققان این اجازه را داده است تا برمبنای تحولات شکلدهی و تزئین آثار، تولیدات منطقۀ چانگشا را به چهار دورۀ پیوسته تقسیم کنند.
تشابهات تکنیکی و تزئینی آثار دو منطقۀ چانگشا و نیشابور (منبع: نگارندگان) (به تصویر صفحه مراجعه شود) وینکلسون در طبقهبندی آثار بهدستآمده در نیشابور تولید تعدادی از سفالهای نیشابور را به کشور چین (دوران تانگ) نسبت میدهد .