چکیده:
منطقالطیر عطار با طرح مبانی عرفان اسلامی بهطور عام و نظریة وحدت وجود بهطور خاص، همچنین با داشتن جنبههای تمثیلی و نمایشی، شأن و جایگاهی محکم در زبان و ادبیات فارسی دارد. هدهد یکی از شخصیتهای برجسته در این اثر است که توانست با تأکید بر کنش جمعی و بسیج عمومی، مرغان دیگر را برای حرکتی جدید و متفاوت متقاعد کند. منش و روش هدهد در اقناع و بسیج مرغان بر مبنای نظریههای روانشناختی انسانگرا، تحلیلپذیر و درخور بررسی است. نظریة «خودشکوفایی» ابراهام مزلو، پدر روانشناسی انسانگرا، در رفتارشناسی و شناخت هدهد ـ رهبر پرندگان در مسیر رسیدن به سیمرغ ـ به خواننده کمک میکند تا شخصیت هدهد را بهعنوان سمبل انسان خودشکوفا و کنشگرا بهتر درک کند. به نظر میرسد هدهد در جایگاه یک رهبر خودشکوفا و کنشگر توانسته است با تکیه بر ویژگیهایی مانند گشودگی نسبتبه تجربههای اوج، تأکید بر منطق گفتوگو و مکالمه، هوش کلامی، انعطافپذیری، اشتیاق و صداقت، خلاقیّت و دوری از تقلید، خودبسندگی و خودمختاری و درک متقابل، بسیج عمومی و کنش جمعمحور، مرغان را به نتیجهای مطلوب و آرمانی برساند که همانا رسیدن به جایگاه سیمرغ است. در این مقاله سعی میشود با تأکید بر نظریة خودشکوفاییِ مازلو، به شخصیتشناسی هدهد و همچنین انجمنهای معناگرا پرداخته شود.
Attar's Mantegh al-Tair has been brilliant to have a rock-hard place in Persian language and literature with its plan of the grounds of Islamic mysticism in general and the theory of ‘the unity of existence’ in particular. One of the protuberant figures in this work is HodHod (hoopoes), who was able to encourage other hens to move to a new and different movement by emphasizing public recruitment and free organization. The nature of HodHod in persuading and mobilizing other birds is the basis of humanistic psychological theories. The theory of ‘self-actualization’ by the American human psychologist Abraham Maslow helps the reader understand the character of HodHod in the performance and cognition of HodHod as a bird leader on the way to Phoenix. The assumption of the present study is that HodHod, as a self-sufficient leader has been able to rely on features such as the openness to peak experiences, emphasis on dialogue and conversation logic, verbal intelligence and the use of the democratic character of language, flexibility, passion and honesty, creativity and prevention of imitation, self-reliance, autonomy and mutual understanding, as well as mobilizing public and community-based action to the desired outcome.
خلاصه ماشینی:
به نظر مي رسد هدهد در جايگاه يک رهبر خودشکوفا و کنش گر توانسته است با تکيه بر ويژگي هايي مانند گشودگي نسبت به تجربه هاي اوج ، تأکيد بر منطق گفت وگو و مکالمه ، هوش کلامي ، انعطاف پذيري ، اشتياق و صداقت ، خلاقيت و دوري از تقليد، خودبسندگي و خودمختاري و درک متقابل ، بسيج عمومي و کنش جمع محور، مرغان را به نتيجه اي مطلوب و آرماني برساند که همانا رسيدن به جايگاه سيمرغ است .
با توجه به آنچه گفته شد، پرسش هاي مقاله از اين قرار است : الف ) آيا مي توان شخصيت هدهد را با استفاده از نظريۀ خودشکوفايي ابراهام مازلو و الگويي که اين روان شناس از رهبران موفق و متفاوت معرفي مي کند، بازخواني و تحليل کرد؟ ب ) آيا اين الگو در نقد و تحليل روانشناختي عمومي جمعيت هاي معنامحور و معرفت طلبي ، مانند انجمن پرندگان در منطق الطير، نيز کاربرد دارد؟ پيش فرض نگارنده اين است که صفات هدهد با الگوي شخصيت خودشکوفاي مازلو و يافته هاي آن تطابق دارد.
او براي افراد خودشکوفا صفات شگفت انگيزي برمي شمرد که عبارت است از: دموکراتيک بودن ، ساده و طبيعي بودن ، تمرکز بر حل مشکلات به جاي تمرکز بر خود، استقلال و حريم خصوصي داشتن ، تجربه پذيري هاي اوج ، خلاق بودن ، خودبسندگي و مقاومت در برابر فرهنگ پذيري ، انعطاف پذيري ، منطق گفت وگو و مکالمه داشتن (سلطاني و ديگران ، ١٣٩٥: ١٤٩).