چکیده:
نثر عارفان، نثری است شاعرانه و هنرمندانه و آنچه موجب برجستگی این نثر و توجه به آن میشود، استفاده از هنرسازهها و عناصر شاعرانه است. عارفان، مفاهیم دینی و عرفانی را در ظرفی شکیل و زیبا که زبان و نثری پرمایه است، به مخاطب عرضه میکنند؛ زبان و نثری که به دلیل همین ویژگیها، قرنهاست مورد توجه است و آن را از کهنگی و ملالت صیانت میکند و همچون شعری فاخر و ناب همواره خوانندگانی بیشمار دارد. نثر قرن ششم با وجود عارفانی همچون عینالقضات همدانی، شیخ اشراق و روزبهان بقلی، در عرصة هنر و زیباییهای زبانی و ادبی به اوج شکوفایی خود میرسد؛ نثری که سلامت و صلابت، لطافت و طراوت و همه بایستگیهای نثر ممتاز عرفانی را در خود به نمایش میگذارد. در این پژوهش کوشیدهایم یکی از جلوههای زبان استعاری این عارفان، شیخ روزبهان بقلی، را در ستایش رسول اکرم (ص) بررسی و معرفی کنیم و نوآوری و نثر وی را در از این منظر که آوردن آرایهها و هنرسازههای گوناگون در بافت یک استعاره است، مورد مداقه قرار دهیم و دیگر بدعت ها و نوآوریهای او را در مسحور کردن مخاطب نثر عرفانی به تصویر بکشیم.
Mystic prose is poetic artistic prose and what makes it stand out is the use of literary structures and poetic elements. Mystics offer religious and spiritual concepts in a beautifully shaped format, which is rich in language and prose. The aforementioned features have kept this type of prose from obsolescence and difficulty. For this reason, mystic prose has been in the center of attention for centuries and has many readers, just like rich poetry. Thanks to mystics like Eynolghozat Hamedani, Suhrawardi, and Rouzbehan Baghli, the sixth-century prose has always been at the highest level of lingual and literary aesthetics. This type of prose illustrates healthiness, rigor, delicateness, freshness, and whatever is expected from distinguished mystic prose. In this study, an attempt was made to analyze the metaphoric language of Rouzbehan Baghli in praising Prophet Muhammad (PBUH). We tried to scrutinize his innovation, which is the use of different stylistic devices and structures in the context of metaphors. Also, we hope to illustrate his other innovations in enchanting the audience with mystic prose.
خلاصه ماشینی:
وي در همين کتاب ، اعتقاد ديگري دربارٔە شعر مطرح ميکند و آن وجود انتظام و نظامي خاص در شعر است که ممکن است اين خصيصه در يک نثر، به ويژه نثر عرفاني بارزتر باشد: در اين گونه شعرهاي منثور (مانند بسياري از عبارات تذکره الاوليا و نثرهاي عين القضات ) ما به حالتي از اجتماع کلمات برخورد ميکنيم که در منتهاي قدرت ترکيب و انتظام قرار دارند، به حدي که اگر کلمه اي پس و پيش شود يا کلمه اي به مترادف خود تبديل شود، آن سلسله و انتظام به هم ميخورد و از آنجا که جوهر شعر و حقيقت آن که بر شکستن هنجار منطقي زبان استوار است ، از «نظام » سر چشمه ميگيرد و اين نظام گاهي با «نظم » همراه است ؛ مثل شعر حافظ و گاه اين «نظام » از «نظم » جداست ، همانند شطحيات صوفيه و آثار منثور عرفاني و گاه «نظم » هست و نظام نيست ؛ مثل اکثر سخنان بيارزش و مبتذل و مکرري که مردمان کم استعداد در طي قرون به نام شعر نوشته اند (همان : ٢٣٨-٢٤٢).
محمدرضا شفيعي کدکني در همين کتاب تصريح دارد که «شعر چيزي نيست جز گريز از صورت مرده و مبتذل زبان » و براي گريز از ابتذال ، راه هاي بسياري وجود دارد و کار شاعر و هنرمند نيز همين است که با استفاده از اين روش ها کاري کند ما نسبت به کلمه دقت بيشتري پيدا کنيم و اين همان مرز هنر و غيرهنر و شعر و غيرشعر است .