چکیده:
یکی از استدلاهای کهن و کمترشناخته شده در کلام اسلامی و شیعی برای اثبات وجود خدا برهانی است موسوم به برهان حدوث صفات. در این برهان با توجّه به حدوث صفاتی خاص برای اجسام و نیز احتیاج هر حادث به مُحدِث و با نفی انتساب حدوث این صفات به موجودات طبیعی، وجود یک مُحدِثِ غیر جسمانی، یعنی خداوند به عنوان پدیدآور صفات حادث اجسام ثابت میگردد. پیشینه و تقریرهای مختلف و تطوّرات این برهان در تاریخ کلام امامیّه تاکنون بررسی نشده است و آگاهی چندانی دربارۀ این برهان خداشناسی در دست نیست. از اینرو، در مقالۀ حاضر با تتبّع در متون کلامی امامیّه سرگذشت، تحوّلات تاریخی و تقریرهای مختلف برهان «حدوث صفات» بازشناسی و تبیین میگردد و در نهایت نیز به ارزیابی این برهان پرداخته میشود. پژوهش حاضر حاکی از آن است که بهرغم ناتمام بودن برهان حدوث صفات، برخی از متکلّمان امامی در ادوار و مکاتب مختلف کلام امامیّه برای اثبات وجود خداوند به تقریرهای مختلفی از برهان حدوث صفات استناد کردهاند و آن را برهانی تمام میانگاشتهاند.
One of the old and lesser known arguments in Islamic and Shiite theology to prove the existence of God is an argument called the proof of the occurrence of attributes. In this argument, considering the occurrence of special attributes for bodies and also essential need of each spacio-temporal being to an immaterial creator, the existence of an immaterial creator, ie God, as the creator of the attributes of these beings is proved. The background and various interpretations and evolutions of this argument have not been studied in the history of Imami theology so far and little is known about this theological argument. Therefore, in the present article, following the Imami theological texts, its background, historical developments and various interpretations are recognized and explained, and finally, this argument is evaluated. The present study indicates that despite the incompleteness of this argument, some Imami theologians in different periods and schools of Imami theology have used different interpretations of the argument to prove the existence of God and have considered it as a complete argument.
خلاصه ماشینی:
اين اقبال اندك به برهان يادشده، احتمالاً هم ناشي است از ناتمام بودن برهان حدوث صفات كه بهتنهايي قادر به اثبات خداوند نيست و نهايتاً به اثبات مُحدِثي غير جسماني منتج ميشود و نيز متأثر است از مشابهت آن به برهان نظم كه موجب شده برخي از متكلمان اين برهان را تقريري خاص از برهان نظم قلمداد كنند و نه برهاني مستقل و متمايز از آن.
با اين وصف، براساس متون و اسناد موجود ميتوان گفت كه اين برهان در زمره استدلالهاي ديرين در كلام اسلامي براي اثبات خداوند قرار داشته است و برخي از متكلمان مسلمان با استناد به پارهاي از آيات قرآن كريم كه در آنها به مراحل خلقت انسان از نطفه اشاره شده، به ارائه صورتهايي از اين برهان پرداختهاند.
ق. )، متكلم و فقيه برجسته امامي پيرو مكتب شريف مرتَضي موسوم به مكتب بغداد متأخر، در كتاب تقريب المعارف بهاختصار اشارهاي به برهان حدوث صفات نموده است تا نشان دهد برخلاف نظر بعضي از معتزله، اثبات حدوث اجسام و ثابت كردن خداوند بهعنوان مُحدِث عالم تنها از طريق استدلال به «اَكوان» قابل اثبات نيست، بلكه بر دعاوي يادشده دلايل ديگري نيز ميتوان اقامه كرد.
حلبي در اين برهان با استناد به حدوث احوال و صفات مختلف براي انسان در مسير تكامل از مرحله جنيني تا بلوغ و بزرگسالي، وجود خداوند را بهعنوان مُحدِث و مُجدد صفات انسان اثبات نموده است.