چکیده:
مفهوم توحید در اندیشه اسلامی یک مفهوم محوری است بهگونهایکه مفاهیم دیگر چون معاد، نبوت و امامت در پرتو اصل توحید معنا مییابند. ادعای این پژوهش بر آن است که اندیشه سیاسی ـ الهی امام خمینی+ نیز از جهان بینی توحیدی مستخرج است. پژوهش پیش رو با روش توصیفی ـ تحلیلی و در چارچوب نظریه گفتمان، به ماهیت توحیدی گفتمان سیاسی امام خمینی+ پرداخته است. یافتههای این پژوهش بیانگر آن است که توحید به مثابه دال مرکزی گفتمان سیاسی حضرت امام ویژگیهای خاصی به گفتمان مطروحه توسط ایشان بخشیده است که در بعد ایجابی به برداشتهای متفاوتی از اندیشمندان سیاسی دیگر نسبت به مفاهیم آزادی، عدالت و استقلال انجامیده و در بعد سلبی به مرزبندی با هر چه غیر خداست، منجر شده که نتیجه آن خود باوری و خود اتکایی است.
واژگان کلیدی
امام خمینی+، توحید، گفتمان سیاسی، غیریت سازی، اندیشه سیاسی. مفهوم توحید در اندیشه اسلامی یک مفهوم محوری است بهگونهایکه مفاهیم دیگر چون معاد، نبوت و امامت در پرتو اصل توحید معنا مییابند. ادعای این پژوهش بر آن است که اندیشه سیاسی ـ الهی امام خمینی+ نیز از جهان بینی توحیدی مستخرج است. پژوهش پیش رو با روش توصیفی ـ تحلیلی و در چارچوب نظریه گفتمان، به ماهیت توحیدی گفتمان سیاسی امام خمینی+ پرداخته است. یافتههای این پژوهش بیانگر آن است که توحید به مثابه دال مرکزی گفتمان سیاسی حضرت امام ویژگیهای خاصی به گفتمان مطروحه توسط ایشان بخشیده است که در بعد ایجابی به برداشتهای متفاوتی از اندیشمندان سیاسی دیگر نسبت به مفاهیم آزادی، عدالت و استقلال انجامیده و در بعد سلبی به مرزبندی با هر چه غیر خداست، منجر شده که نتیجه آن خود باوری و خود اتکایی است.
The concept of tawhid in Islamic thought is of such a central part that other concepts such as resurrection, prophecy and Imamate owe their meanings to it. This research claims that Imam Khomeinichr('39')s political-theistic thought has been also derived from a theistic view of the world. The present research has dealt with the monotheistic nature of Imam Khomeinichr('39')s political discourse with a descriptive-analytical method and in the framework of discourse theory. The findings of this study indicate that monotheism as a central signifier of Imamchr('39')s political discourse has given special features to the discourse proposed by him, which in a positive dimension has led to different perceptions of other political thinkers about the concepts of freedom, justice and independence. The negative dimension has led to the demarcation with everything other than God, which results in self-belief and self-reliance.
Keywords
Imam Khomeini, Tawhid, Political Discourse, Otherness, Political Thought.
خلاصه ماشینی:
يافته هاي اين پژوهش بيانگر آن است كه توحيد به مثابه دال مركزي گفتمان سياسي حضرت امام ويژگي هاي خاصي به گفتمان مطروحه توسط ايشان بخشيده است كه در بعد ايجابي به برداشت هاي متفاوتي از انديشمندان سياسي ديگر نسبت به مفاهيم آزادي، عدالت و استقلال انجاميده و در بعد سلبي به مرزبندي با هر چه غير خداست، منجر شده كه نتيجه آن خود باوري و خود اتكايي است.
(klandermans, 2000: 162-163) در بُعد اول اين تلاش فكري (بعد ايجابي)، حضرت امام خميني+ بهعنوان معمار اين گفتمان نوظهور و در مقام يك عالم ديني، با استخدام عناصر ديني حول مفهوم توحيد و تحت عنوان «اسلام ناب محمدي»، گفتماني نو را چارچوببندي كرد كه در آن مرزهاي اسلام توسعه پيدا كرد و باورهاي فردي، به ساحت اجتماعيات بسط يافت.
(اسپوزيتو و وال، 1392: 55) اما اين گفتمان نوظهور در بعد دوم (بعد سلبي) با اتكا به قدرت لايزال الهي يا همان توحيد، زنجيرهاي از غيريتها و نفيها را ايجاد كرد كه از نفس اماره آغاز شده و تا استكبار جهاني امتداد مييافت؛ اينگونه گفتمان سياسي حضرت امام در پرتو اصل توحيد مفاهيم خود و ديگري را تبيين كرده و گفتماني جديد را پايهريزي كرد.
(امام خميني، 1386: 8 / 37) بنابراين، آزادي، مخلوق الهي و عطيهاي به بندگان مخلص خداست و از اين منظر، منشأ آزادي اصل توحيد است؛ اما مختصات اين گفتار در گفتمان حضرت امام چيست؟ تفاوت آزادي توحيدي از نگاه ايشان با آزادي غيرتوحيدي در چيست؟ براي پاسخ به اين پرسشها، نگاهي به آراي فلسفي ـ عرفاني ايشان راهگشاست.