چکیده:
مساله نظم و وفاق اجتماعی فراگیر یکی از مسائل اجتماعی کنونی در جوامع چندفرهنگی و چندقومیتی به شمار میرود. چگونگی مواجهه و نحوه حل این مساله در طول چند دهه گذشته در بین جوامع متنوع نشان دهنده رویکردهای نطری و تفاوت در عملی است که خود را به شکل سیاست قومی این جوامع نشان میدهد. در این مقاله درصدد بودهایم تا با بررسی سیاستهای قومی و ارزیابی آنها به یک مدل نظری و سیاست قومی مطلوب برسیم. به لحاظ روششناسی این مقاله در سنت سیاستپژوهی و با کاربست روش ارزیابیِ انتقادی و استفاده از تکنیک پژوهشی مطالعه اسنادی نوشته شده است. بدین منظور پس از مفهومشناسی مرتبط با مساله و مرور اسنادی در سیاستهای قومی تلاش شده است تا یک مدل تحلیلی ساخته شود. سیاست قومی مطابق این مدل محصولِ یک رابطه سهگانه بین سه عامل دولت، ملت و قومیت است که تحت تاثیر وزن، ماهیت و نوع روابط متقابل بین این عناصر تعیین میگردد. ادعای مقاله این است که اولاً نوع حکومت و حکمرانی، ثانیاً درجه ضعف و قدرت دولت و ثالثاً نگاه دولت به ملت و قومیت تاثیری مهم بر الگو و مدلهای سیاست قومی در جوامع مختلف داشته است. در نهایت در چارچوب مثلث دولت، ملت و قومیت، الگوی شهروندی به عنوان الگوی مطلوب سیاست قومی پیشنهاد شده است.
AbstractOne of the current social problem in multicultural and multi-ethnic societies is the problem of social integration. Multiculturalism societies have dealt with this problem in different ways that are reflected in their ethnic policies. This paper attempts to attain a theoretical model and optimal policy by examining and evaluating ethnic policies. Develop an analytical model for this purpose. According to this model, ethnic policies is the product of the relationship between the three factors of state, nation and ethnicity. Ethnic policy is determined by the weight, nature, and type of interactions between the elements of this model. The article claims that the type of government and governance, the degree of weakness and power of the state, and the state's view of the nation and ethnicity have had a significant impact on the patterns and models of ethnic policies in different societies. So, in the framework of the triangle of state, nation and ethnicity, the citizenship model has been suggested as the preferred model of ethnic policies.
خلاصه ماشینی:
دوم جداسازي جغرافيايي خطر يکي از مسائل اساسي در جوامع چندفرهنگي و و تهديد تجزيه طلبي را بالا ميبرد و از اين طريق چندقومي که امروزه در کانون توجه دولت ها قرار دارد هزينه هاي مديريتي و کنترلي حکومت مرکزي و ميشود آن را در سياست قومي کشورها مشاهده افزايش مييابد و سوم اينکه تمرکز جغرافيايي رفتار کرد، مسئله انسجام ملي و وفاق بين قوميت هاست .
ايده اين مطالعات اين فعاليت هايي است که با انگيزه تغيير در سياست هاي محوري است که بالا رفتن سطح تنوع فرهنگي و قومي با حکومتي و يا بازنمايي سياسي صورت ميگيرد و از بين بردن و يا بر هم زدن بافتار اجتماعي سبب شامل کنش هايي نظير عضويت در گروه ها و احزاب ِ تهديد همبستگي اجتماعي ميشود ( Hooghe at سياسي، شرکت در ميتينگ هاي سياسي و مشارکت ٢٠٠٨ ,all).
اگرچه اين قبيل مطالعات به مفهوم ملت نسبت به قوميت از قدمت بيشتري صورت تاريخي براي روشن کردن مسير طيشده در برخوردار است و شکل گيري آن به پيش از ظهور جاي خود بسيار ارزشمند هستند، همچنان اين خلأ دولت ـ ملت هاي جديد اواخر قرن ١٨ و اوايل قرن احساس ميشود که اولا در مواجهه با تنوعات فرهنگي ١٩ ميلادي و به دنبال انقلاب هاي دموکراتيک ، چه نوع سياست هايي وجود دارد؟ ثانيا مدل هاي به ويژه انقلاب ١٧٨٩ فرانسه برميگردد.
html ethnic and national identities in Iran’s multiethnic socie- ty: Study and comparison of three theoretical approaches Ghavam, A.
[Ethnic minorities and the national government: Political sociology of multicultural societies (Persian)].