چکیده:
ﺑﺎ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺟﻮاﻣﻊ اﻧﺴﺎﻧﯽ و اﻧﺒﻮهﺳﺎزی ﮐﻠﯿﺸﻪای اﻧﺴﺎنﻫﺎ در ﺷﻬﺮﻫﺎیﺟﺪﯾﺪ، ﻣﺤﯿﻂﻫﺎی ﺷﻬﺮی ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﯾﮏ ﻣﮑﺎن، ﻧﻪ ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎی ﺧﻮاﺳﺘﻪﻫﺎ و ارزشﻫﺎی ﻣﺮدﻣﯽ ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﺗﺼﻨّﻌﯽ و ﺑﻪ دور از ﻫﻮﯾﺖ اﻧﺴﺎﻧﯽ ﺷﮑﻞ ﻣﯽﮔﯿﺮﻧﺪ. اﯾﻦ در ﺣﺎﻟﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺟﺎﯾﮕﺎه ﻫﻮﯾﺖ ﺷﻬﺮی و دﻟﺒﺴﺘﮕﯽ ﺳﺎﮐﻨﯿﻦ ﺑﻪ ﺷﻬﺮ و ﮐﺎرﺑﺴﺖ آن ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻋﻠﻤﯽ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺴﯿﺎری از ﻣﺸﮑﻼت ﺷﻬﺮﻫﺎیﺟﺪﯾﺪ ﻧﻈﯿﺮ: ﻓﻘﺪان ﺗﺎرﯾﺦ، ﻓﺮﻫﻨﮓ، ﺧﺎﻃﺮه ﺟﻤﻌﯽ و ﻏﯿﺮه را ﻣﺮﺗﻔﻊ ﺳﺎزد. ﺑﺪﯾﻦ ﻣﻨﻈﻮر در ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ، ﮐﻪ از ﻧﻈﺮ ﻣﺎﻫﯿﺖ ﮐﺎرﺑﺮدی و روش آن ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ- ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ: اﺑﺘﺪا ادﺑﯿﺎت ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ ﻫﻮﯾﺖ، ﻫﻮﯾﺖ ﺷﻬﺮی و ﺷﻬﺮ ﺟﺪﯾﺪ از ﻃﺮﯾﻖ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪاﯾﯽ ﺗﻮﺻﯿﻒ ﺷﺪهاﻧﺪ، ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر دﺳﺘﯿﺎﺑﯽ ﺑﻪ اﻫﺪاف ﭘﮋوﻫﺶ ﮐﻪ ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ اﯾﻦ ﭘﺮﺳﺶﻫﺎ: ﻣﻮﻟﻔﻪﻫﺎی ﺳﺎزﻧﺪه ﻃﺮاﺣﯽ ﺷﻬﺮﻫﺎیﺟﺪﯾﺪ ﻫﻮﯾﺘﻤﻨﺪ ﮐﺪاﻣﻨﺪ؟" و ﭼﻪ ﺷﺎﺧﺺﻫﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﮑﻤﻞ ﻫﺮﯾﮏ از ﻣﻮﻟﻔﻪﻫﺎی ﺳﺎزﻧﺪه ﻃﺮاﺣﯽ ﺷﻬﺮﻫﺎیﺟﺪﯾﺪ ﻫﻮﯾﺘﻤﻨﺪ وﺟﻮد دارد؟" ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ، ارﺗﺒﺎط ﺑﯿﻦ ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ ﺳﺎزﻧﺪه ﻣﺒﺎﻧﯽﻃﺮاﺣﯽ ﺷﻬﺮﻫﺎیﺟﺪﯾﺪ ﻫﻮﯾﺘﻤﻨﺪ روﺷﻦ ﺷﺪهاﺳﺖ. درﻧﺘﺎﯾﺞ ﺑﺮآﻣﺪه از ﭘﮋوﻫﺶ ﻧﯿﺰ ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ ﻫﺮ ﻣﻮﻟﻔﻪ ﮐﺎﻟﺒﺪی، ﻓﻌﺎﻟﯿﺘﯽ، اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و ادراک ﺑﺼﺮی ﺷﺎﺧﺺﻫﺎﯾﯽ ﻧﻈﯿﺮ: اﯾﺠﺎد ارﺗﺒﺎط ﺑﻬﯿﻨﻪ ﻣﯿﺎن ﻣﺤﯿﻂ ﻃﺒﯿﻌﯽ و ﺷﻬﺮ، ﻓﻌﺎﻟﯿﺖﻫﺎی ﺑﻮﻣﯽ ﻣﺤﻠﯽ و ﻣﻨﻄﻘﻪ ای، ﻣﯿﺰان ﺗﻌﺎﻣﻼت اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، وﺟﻮد ﺳﺎﺧﺘﻤﺎنﻫﺎی ﺟﺬاب و ... اراﺋﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ.
خلاصه ماشینی:
بدین منظور در پژوهش حاضر، که از نظر ماهیت کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی میباشد: ابتدا ادبیات مرتبط با هویت، هویت شهری و شهر جدید از طریق مطالعات کتابخانهایی توصیف شدهاند، سپس به منظور دستیابی به اهداف پژوهش که پاسخ به این پرسشها: "مولفههای سازنده طراحی شهرهایجدید هویتمند کدامند؟" و "چه شاخصهایی به عنوان مکمل هریک از مولفههای سازنده طراحی شهرهایجدید هویتمند وجود دارد؟" می باشد، ارتباط بین مفاهیم سازنده مبانیطراحی شهرهایجدید هویتمند روشن شدهاست.
به عبارت دیگر، همانطور که پیش از این مطرح شد و در (شکل2) این ارتباط مشهود است؛ سه عامل فرهنگ، زمان و فضا و مکان هویت را تحت تاثیر قرار میدهند و به عنوان عوامل اساسی در تعریف شهر جدید هویتمند مطرح هستند، لذا از آنجایی که شهرهای جدید در پاسخ به فوریتها و الزامات ناشی از آن با سرعت زیادی ایجاد و توسعه یافتهاند، مکانهای انسان ساخت بیتاریخاند و به تبع آن از فرهنگ خاص خود بیبهره به نظر میرسند، لیکن با ورود موجهای انسانی و اسکان آنان از یک سو شکلگیریی تاریخ و فرهنگ آغاز میگردد و از دیگر سوی آنانی که به شهرهای جدید قدم میگذارند با کنش و واکنشهای اجتماعی، هویتی نو به شهرهای جدید میبخشند.
عامل مکان و فضا نیز در شهرهای جدید در قالب طراحی عرصههای عمومی تجلی مییابد و زمانی که عرصههای اجتماعی برای برقراری تعاملات این گروه از ساکنان ایجاد شوند، به فراخور آن و با گذر زمان خاطرات شکل میگیرند و آیندگان از آنها به سان فرهنگ شهر خود یاد میکنند(عزیزی، ارباب، 1387: 154- 155).