چکیده:
رشد روزافزون دستاوردهای فضایی حاصل از توسعه محصولات جدید و افزایش سطح بهرهبرداری از یافتههای آن، باعث شده تا حوزه فضایی نقش مؤثری در توسعه اقتصادی و افزایش تولید ناخالص داخلی کشورها داشته باشد. بررسی پیشینه تحقیق بیانگر تأثیر عوامل سه سطح صنعت(بالاترین سطح)، بنگاه (سطح میانی) و فرآیند(سطح عملیاتی) در تحقق محصول جدید است و صنعت فضایی نیز تابع این دستهبندی میباشد. کُنشهای ساختاری سطوح حوزه فضایی طی دهه اخیر، مشکلاتی در حوزه پرتابهها و ماهوارهها ایجاد کرده است که به عنوان یک دغدغه در این حوزه قابل تأمل است. در این تحقیق با تمرکز بر سطح صنعت فضایی، ابتدا شناسایی موقعیت مسألهزا از روش اظهاری و اسنادی انجام و صحهگذاری نتایج با ایجاد گروه کانونی، توسط خبرگان صورت گرفت. با بررسی پیشینه تحقیق، 34 عامل مرتبط با توسعه محصول جدید این سطح شناسایی و در ارزیابی میزان تأثیر آنها در تحقق اهداف فضایی کشور با روش وزندهی ساده از تصمیمگیری چند معیاره، پنج عامل مؤثر بر توسعه محصول جدید به عنوان پیشران انتخاب شد. سپس ارزیابی تأثیرمتقابل عوامل با نرمافزار میکمک انجام و در تحلیل ساختاری عوامل، روابط بین عوامل اولویتبندی گردید و مشخص شد عامل ساختار و روابط سازمانی در این سطح، تأثیر مستقیم بر تعیین زمان ورود محصول جدید به بازار دارد که نیاز است حاکمان حوزه فضایی توجه ویژهای به آنها داشته باشند. در نهایت، اولویتها، الزامات و پیشنهادات بهبود تصمیمات در این سطح برای توسعه محصول جدید ارائه گردید.
The increasing growth of space achievements, which is the result of the NPD and the increase in the level of exploitation of its findings, has made the space sector an effective role in economic development and increasing GDP and the space industry is also subject to this category. Structural actions in space have created problems in the field of rockets and satellites as a concern in space over the past decade. A review of the research background reveals the impact of three levels of industry, firm and process on NPD. In this research, the problematic situation in the space industry was identified, through interviews and documentation, and the results were validated by creating a focus group. 34 factors related to NPD at this level were identified by reviewing the research background. The extent of their impact on achieving the country's space goals was assessed by the SAW method of MADM and five factors affecting NPD were selected. Then, the interaction of factors was evaluated with Micmac software. Relationships between factors were prioritized by structural analysis of factors. It was found that the factor of structure and organizational relationships at the level of the space industry has a direct impact on the time of new product entry into the market. Therefore, the rulers of the space sector should pay special attention to them. Finally, priorities and suggestions for improving decisions for NPD were presented.
خلاصه ماشینی:
Loch & Kavadias, 2008 ٢١ تنوع محصول T ٢٢ زمان ورود محصول به بازار O 1 Organization 2 Marketing 3 Technology 4 Environmental حوزه عوامل شناسايي شده منبع / مرجع تآثيرگذاري ٢٣ مديريت هزينه تحقق محصول O ٢٤ فرصت بازسازي صنايع E Merrifield, 1981 ٢٥ توزيع ريسک E,M,T ٢٦ مسئوليت محصول E,T Carter, 1982 ٢٧ محيط رقابتي M Yoon & Lilien, 1985 ٢٨ شروع / ايجاد بازار M Maidique & Zirger , 1984 ٢٩ تعداد رقبا M Yoon & Lilien, 1985 Rubenstein, Chakrabarti, & ٣٠ تحليل بازار M O'Keefe, 1976 COOPER, 1981 ٣١ قدرت بازار M Link, 1987 ٣٢ ارتباطات O Pinto & Slevin, 1987 ٣٣ مأموريت پروژه O ٣٤ برنامه هاي سازماني O Carter, 1982 از بين ٣٤ عامل فوق ، ١٦ عامل مربوط به حوزه سازمان (O)، ٩ عامل مربوط به حوزه کسب و کار(M)، ٤ عامل مربوط به حوزه تکنولوژي(T) و يک عامل مربوط به حوزه محيط پيراموني(E) است که بر توسعه محصول جديد تأثير ميگذارد.
جدول ٥: پيشران هاي تأثيرگذار سطح صنعت فضايي بر توسعه محصول جديد رديف عوامل مژثر در توسعه محصول جديد حوزه تأثير 1 همکاري بين بخشي و ارتباطات مناسب O 2 روابط بين اعضاي تيم پروژه ، مديريت ارشد، مشتريان و تأمين کننده O 3 ساختار سازماني و روابط سازماني O 4 زمان ورود محصول به بازار O 5 مديريت هزينه تحقق محصول O 52 براي درک بهتر از عملکرد يک سيستم ، چه در سطح سازمان يا کشور و يا حتي يک فناوري، نياز است ارتباط بين عوامل دقيق تر و عميق تر مورد بررسي قرار گيرد تا روند عملکرد عوامل شناسايي و پيامدهاي تغيير عوامل بر يکديگر مورد تحليل قرار گيرند و بتوان با دسته بندي عملکرد آنها، اولويت بندي اقدامات را در بهبود سيستم تعيين نمود (چکلند و پولتر, ١٣٩٣).