چکیده:
معرفتی که با حماسه و خروش همراه نباشد و به جای آن خمودی و افسردگی جانشین صولت و نفوذ شده باشد، هرگز راه به جایی نخواهد برد و سالک مسلک عرفان در سرای انزوا یا در تار تنیده افکار خود میماند و یا در خلوت سلوک خویش، لنگان راه میپیماید. چنانکه حماسه و دشمنستیزی بدون معرفت و شناخت نیز، نه تنها نمیتواند سلحشور میدان رزم را به اوج قله سعادت رهنمون باشد، بلکه چه بسا وی را به حضیض شقاوت و دره رذالت سوق دهد. هرچند در طول تاریخ برخی کوشیده اند تا دو مقوله عرفان و حماسه را از یکدیگر جدا سازند تا یک دست صدا نداشته باشد. اما بدیهی است که این دو کوچکترین تضادی با یکدیگر ندارند. انگیزه اصلی جهاد و هدف حماسهی عارف احیای توحید و اعتلای کلمة الله و طرد هرگونه شرک و کفر است. با کاوش در زندگی مجاهدان شهید همیاری سطوت حماسه را با شکوه معرفت مشاهده میکنیم.
خلاصه ماشینی:
نوشته حاضر با بررسی ابعاد اتحاد و درهم آمیختگی دو فضیلت انسانی عرفان و حماسه در سیره و مکتب نورانی شهید حاج قاسم سلیمانی، میکوشد تا اثبات کند شهید سلیمانی، طالب عرفانی بود که از چشمه جوشان وحی و ولایت منشأ گرفته است و در سیره اخلاقی و عرفانی خویش، راه و روش قرآن و عترت را در پیش گرفت و هیچگاه حقایق عرفانی را از مناسبات نظامی، اجتماعی و سیاسی جدا ندید.
گاهی که در دوران حضور در عراق و سوریه و حین عملیات مجبور میشد با یارانش در خانههای خالی سنگر بگیرد، تلاش میکرد به هر نحو ممکن از صاحبخانه حلالیت بگیرد؛ چنانکه برای یکی از صاحبان این خانهها در نامهای چنین نوشت: خانواده عزیز و محترم سلام علیکم؛ من برادر کوچک شما قاسم سلیمانی هستم.
اعتقاد و ارادت و عشق به خاندان رسالت، چنان در اعماق وجودش رسوخ کرده بود که هر گاه گرهی در کار ایجاد میشد، به آن اختران تابناک امامت و ولایت بهویژه مادر سادات حضرت زهرا متوسل میشد؛ چنانکه نقل شده است: «هر وقت در جبهه برای حاج قاسم مشکلی پیش میآمد، میگفت: بگردید روضهخوانی پیدا کنید که با نام فاطمه گره ما را باز کند».
حتی وقتی خبر آغاز پروژه ساخت مستند زندگی حاج قاسم از اخبار سراسری شبکه یک پخش شده بود، طی نامهای به کارگردان این فیلم چنین تذکر داد: اولاً در جمهوری اسلامی دهها شخصیت اثرگذار شهید وجود دارد که شناساندن شخصیت و عملکرد آنها به عنوان الگوهای حقیقی تجربهشده، یک ضرورت است.