چکیده:
شروع به جرم وضعیتی است که بزهکار باوجود تصمیم به ارتکاب رفتار مجرمانه و تدارک مقدمات و ورود به مراحل اجرایی، به واسطۀ عاملی خارج از ارادهاش به نتیجۀ دلخواه نمیرسد، البته این عامل ناخوانده ربطی به ارادۀ شرورانه مجرم ندارد و چهبسا اگر وی با مانعی مواجه نمیشد، به مقصود و مراد خویش نائل میگردید. بنابراین تردیدی باقی نمیماند که شروعکنندۀ جرم - هر چند کمتر از مرتکبِ جرم تام - قابل مجازات و سزاوار سرزنش است. مادۀ 122 قانون مجازات اسلامی نیز از این ایده پیروی نموده و شروعکنندۀ جرم را با لحاظ شرائطی شایسته مجازات میداند. اما با توجه به اوضاع و احوال حاکم بر جرائم مستوجب حد، به نظر میرسد تعیین مجازات در بندهای الف، ب و پ، قانون مذکور و در آنجاییکه به حدود ارتباط دارد نارسا و دارای اشکال است. این اشکال وقتی بیشتر خودنمایی میکند که غالب جرائم مستوجب حد در مراحل اولیه (شروع به جرم) هنوز واجد عنوان حد نبوده و اساساً رفتاری موجب تعزیر هستند، بنابراین شاید بهتر باشد به سیاق سابق (بهعنوان مثال مواد 613 ق.م.ا در خصوص شروع به قتل عمد یا 655 ق.م.ا در خصوص برخی از صور شروع به سرقت...) تنها جرائمی که شروع به آن قابل تصور است، در ذیل مواد قانونی مربوط به خودشان جرم انگاری شده و مجازات مناسب برای آنها در نظر گرفته شود.
The commencement of a crime is a situation in which the offender, despite the decision to commit a criminal act preparation and entering the implementation stage, for some reason, it is beyond his control, does not reach the desired result. Of course, this accidental factor has nothing to do with the evil intention of the offender and maybe if he did not encounter an obstacle, he would achieve his goal. So there is no doubt that the crime starter - however less than the complete crime agent- is punishable and deserves to be blamed. Article 122 of the Islamic penal code also follows this idea and considering the circumstances, knows that the starter of crime is punishable. But given the dominant circumstances of Had crimes, it seems that the determination of punishment in paragraphs A, B and C of the mentioned law, and where it is related to the Hads, is insufficient and imperfect. These bugs show up more when most Had crimes in the early stages (committing a crime) not having yet the title of Had and basically, they are punishable behavior, So like the before (For example, Article 613 of the IPC on the commission of attempt the murder or 655 of the IPC on some types of starting theft…) it may be better that just crimes that the starting of them is imagable, to be criminalized below the relevant legal provisions and appropriate punishment for them to be considered.
خلاصه ماشینی:
بـا ایـن توضـیح اجمـالی، صرف نظر از جرائم مطلقِ موجب حد یا همانا ساب النبـی و قـذف کـه ارتکـاب آنهـا نیـاز بـه تهیـه مقدمات ندارد و در این گونه جرائم به محض ارتکاب عمل ، مرحلۀ «شروع به جـرم » خاتمـه یافتـه و جرم تام محقق میشود و لاجرم حالتی برای شروع به جرم باقی نمیماند١، در این مقاله فرض ما بر این است که جرائم مستوجب حد به لحاظ شرایط سخت گیرانۀ تحقّق آنها و نیز جرائم مادۀ ٢٨٦ به علت وجود شرط «گستردگی دامنۀ ارتکاب » و این که ارتکابِ تـام آن جـرائم بایـد آنچنـان موجـب اخلالِ شدید، ناامنی یا ورود خسارت عمده یا اشاعه در حد وسیع گردد تـا مرتکـب و حتـی گـاهی معاون آن دسته جرائم را با مجازات اعدام روبه رو سازد، فاقد مرحلۀ شروع به جـرم باشـند.
دلیل دیگری که مجازات شروع کنندۀ جرم را جایز و بلکه لازم جلوه میدهد آن است که گـاهی مرتکـب جرم از صرف تمهید برای ارتکاب جرم فراتر رفته و عملاً جرم را آغاز میکند، مثل الف که به سوی ب شلیک میکند اما تیر او به خطا رفته و به هدف اصابت نمیکند، باوجود اینکه برخـی از حقـوق - دانان این حالت را از مصادیق جرم عقیم به شمار آورده اند و معتقدند چون قانون گذار بـرخلافِ جـرم محال ، رفتار عقیم را جرم انگاری نکرده پس بهتر است به قدر متـیقّن از مقصـود قـانون گـذار اکتفـا نموده و از این حیث رفتار مرتکب را قابل مجازات نمیدانند(اردبیلی،١٣٩٦،ج ١: ٣٣٩) امـا بـه نظـر میرسد از همین اندازه از رفتار مرتکب نباید به سادگی چشم پوشی نمود، زیـرا مرتکـب بـا شـلیک گلوله نشان داده که قصد شریرانه دارد و بسیار به مقصود خود نزدیک شده است .