چکیده:
این مقاله در پی مقایسه نگرش زنان و مردان نسبت به دنیای عادلانه برای زنان و مردان است. برای رسیدن به هدف فوق، 1176 نفر بهصورت نمونهگیری چند مرحلهای برای پاسخگویی به دو پرسشنامه باورهای دنیای عادلانه برای زنان و مردان از مناطق مختلف شهر اصفهان انتخاب شدند. یافتهها نشان داد که زنان به جز در دریافت احترام در خور شأن برای خانمها که بالاتر از حد متوسط بود، در دیگر موارد مانند منصفانه و عادلانه بودن وضعیت زنان در دنیا، در شایستگی زنان در دستیابی به آنچه بدست میآورند، در منصفانه رفتار کردن زنان در دنیا با یکدیگر، در سزاواری خانمها در پاداشها و تنبیهها، در سزاواری خانمها در دستیابی به آنچه بدست میآورند، در دریافت توجه در خور شأن و تلاشی که میکنند و در مستوجب بودن خانمها برای بد شانسیها دارای نگرش منفی نسبت به عادلانهبودن شرایط دنیا برای زنان هستند. گروه مردان در زمینههای فوق اندکی به ویژه در سزاواری خانمها در پاداشها و تنبیهها، در سزاواری خانمها در دستیابی به آنچه بدست میآورند، در دریافت احترام در خور شأن و تلاشی که میکنند و در مستوجب بودن خانمها برای بدشانسیها دارای نگرشهای حد متوسط (نه مثبت و نه منفی) بودند. همچنین یافتههای مربوط به آزمونt گروههای مستقل نشان داد که مردان و زنان در نگرش به عادلانه بودن شرایط دنیا برای زنان دارای تفاوت معنی داری (01/0 p< ) با یکدیگر هستند.
خلاصه ماشینی:
"دالبرت (2001 : 15) سه کارکرد اصلی را برای باورهای دنیای عادلانه برشمرده است : 1) این باورها نشانهای از قرار داد شخصی و الزام به رفتار به شیوهای منصفانه و عادلانه هستند، 2) این باورها چارچوب مفهومی لازم جهت تعبیر و تفسیر معنادار وقایع زندگی شخصی فراهم میسازند، 3) این باورها به افراد این اطمینان را میدهد که دیگران با آنها به شیوهای منصفانه برخورد - Just world hypothesis -Furnham -Dalbert , Lipkus , Sallay & Goch - Mudrack -Wolfradt & Dalbert - Loo - Begue -Oppenheimer - Lerner خواهند کرد و آنها قربانی بلایای غیر قابل پیشبینی نخواهند شد.
نخستین پژوهشهای صورت گرفته در این حوزه، تمایل به نوعی مفهوم سازی تک بعدی که دارای دو قطب (بدین ترتیب که باور به دنیای عادلانه در برابر - Positive illusion -Hafer & Olson -Dalbert & Yamauchi -Wagstaff -Zuckerman & Gerbasi -Feather -Mohr & Luscri -Lupfer, Doan & Houston -Stawers & Durm باور به دنیای ناعادلانه دو قطب یک پیوستار هستند) است را نشان میدهد (رابین و پپلاو 1 ، 1973: 70و 1975 :85)."