چکیده:
مقولهی بازنمایی از عهد باستان تاکنون، در شمار مولفههای ذاتی هنر بوده و بهعنوان عنصر لاینفک در تعریف آن، به شباهت اثر هنری با واقعیت اشاره دارد؛ چنانکه حد اعلای آن، مبدلشدن به رونوشتی از عالم واقع میباشد. به باور ایوا بئر، نویسندهی کتاب پیکر انسان در هنر اسلامی، مفهوم بازنمایی در ادوار مختلف اسلام، با آنچه امروزه از آن مراد می شود، متفاوت است. مولف در این کتاب، به معیارهای متفاوت در بازنمایی بصری انسان قائل بوده، و خاستگاه آنها را در ویژگیهای فرهنگی و بومی جوامع مبدأ برمیشمارد؛ همانطورکه در جهت ارائهی روند بازنمایی بصری انسان در هنر اسلامی، از دستهبندی قومی-ملیتی و رویکرد در-زمانی بهره جسته است. لذا در این نوشتار سعی میشود تا پس از مرور و بررسی فرمی و روششناختی کتاب، بر مبنای فصولی که نویسنده آورده، به تحلیل مفهوم بازنمایی بصری انسان در هنر اسلامی پرداخته شود؛ همچنین بر حسب موارد مقتضی، با اشاره به مصادیق و حکایات سایر رسالات ادبی و هنری اسلامی، دیدگاه مولف در این مقوله، مورد نقد و بازبینی واقع خواهد شد.
From ancient times to the present, the concept of Representation is one of the intrinsic components of Art, and it is considered as an essential element in human definition and perception of Art. Generally, Representation is embodied as the idea of Similarity of artwork, with the real world, which ultimately becomes a transcript of nature. According to Eva Baer, author of the book The Human Figure in Islamic Art, the concept of Representation in different Islamic periods was not the same as what would be meant today. In this book, the author sets different criteria in the Visual Representation of human, and considers their sources in the cultural and indigenous characteristics of original societies. While she has benefited from ethnic-national classification and the diachronic approach, in order to present the process of Visual Representation of Human in Islamic Art. As in this article, after the formal and methodological review of the book, it will be tried to analyze the concept of Visual Representation of Human in Islamic Art based on the chapters of the present book. Also, according to the appropriate cases, the author’s point of view in this context will be criticized and reviewed by referring to the examples and stories of other Islamic literary and artistic treatise.
خلاصه ماشینی:
لذا در این نوشتار سعی میشود تا پس از مرور و بررسـی فرمـی و روش شناختی کتاب ، بر مبنای فصولی که نویسنده آورده ، بـه تحلیـل مفهـوم بازنمـایی بصـری انسان در هنر اسلامی پرداخته شود؛ همچنین بر حسب موارد مقتضی، با اشـاره بـه مصـادیق و حکایات سایر رسالات ادبی و هنری اسلامی، دیدگاه مولف در این مقوله ، مورد نقـد و بـازبینی واقع خواهد شد.
هرچند مولـف ، در مقالـه ای کـه پـیش تـر بـه سـال ١٩٩٩ و در نشـریه ی مقـرنس (Muqarnas) بــا عنــوان The Human Figure in Early Islamic Art: Some Preliminary“ ”Remarks به چاپ رسانده ، به برخی از نمونه آثار این کتاب اشـاره داشـته اسـت ؛ چنـان کـه پژوهش مورد نظر، از ریشه های اولیه ی هنر اسـلامی در سـوریه و مصـر آغـاز، و صـرفا تـا حدود قرن شانزدهم میلادی در ایران و آسیای مرکزی ادامه مییابد.
(کارول ، همان : ٤٠) اگرچه این گونه مواجهه ، در آثار پیکره نمـا (Figurative) و چهـره نگـاره هـای (Portraits) هنرمندان مسلمان چندان مشهود نمیباشد، امـا بـا مـرور متـون تـاریخی و هنـری اسـلامی، اشاراتی مبنی بر نوع تلقی هنرمندان ، اندیشمندان و مورخان آن دوران از مقوله ی شـباهت بـه واقعیت ، در بازنمایی بصری انسان به چشم میخورد؛ همـان طورکـه برخـی از ایـن مـوارد و مصادیق در خلال ٤ فصل اصلی کتاب حاضر، به همراه معرفی آثار مربوط به هر دسـته بنـدی جغرافیایی و زمانی آمده است .