چکیده:
این جستار به بررسی فرایند تثبیت گفتمان اشعری در برابر گفتمانهای خردگرا (بهطور مشخص دیوان ناصرخسرو و رباعیات خیام) بر مبنای برداشتی تازه از عامل دسترسی، توزیع نابرابر تولیدات زبانی گفتمانها در جامعه، پرداخته است. مطابق این برداشت میزان دسترسی به متون گفتمانها با تأثیر بر شناخت ذهنی افراد نقشی اساسی در تثبیت یا تضعیف آنها دارد. از این نظرگاه، تمرکز پژوهش بر شناسایی مناسبات اجتماعی مؤثر بر دسترسی متون گفتمانهای نامبرده و نوع تحلیل نیز کلان و متفاوت با توصیفهای زبانی در سطح خُرد است. چارچوب نظری دیدگاهی تلفیقی متشکل از لایة کردار اجتماعی در رویکرد فرکلاف و فرایند برجستهسازیـحاشیهرانی در نظریة لاکلا و موف است. یافتهها نشان میدهد عوامل قدرت با روشهای تحمیل و محدودیتهای گفتمانی، بهترتیب بهمنظور برجستهسازی گفتمان اشعری و حاشیهرانی گفتمانهای خردگرا، دسترسی به متون این گفتمانها را در حالتی نابرابر نگه داشتند. به این معنا که در سطح تحمیل گفتمانی با طراحی تشکیلات نرم همچون گروهبندی و تأسیس مدارس نظامیه زمینة دسترسی وسیع متون گفتمان اشعری را در جامعه فراهم و در سطح محدودیت گفتمانی با اقدامات سختافزاری مثل حذف و سرکوب از دسترسی گفتمانهای خردگرا و متون مربوط به آنها جلوگیری کردند. دیوان ناصرخسرو و رباعیات خیام دو نمونه از متونی بودند که افزون بر خردمحور بودن به دلیل ستیز با ایدئولوژی غالب ـدیوان ناصرخسرو با دربرداشتن مفاهیمی همچون تبلیغ آموزههای اسماعیلی، انکار شدید مذهب تسنن و نثار ناسزاهای سنگین به صدر تا ذیل عوامل گروه رقیب و رباعیات خیام با بهچالشکشیدن عقل سلیم جامعه دربارة گزارههای مسلم دینی و تعریض و کنایه به صاحبان دین و خبر روزگارـ محدودیتهای گفتمانی بهشدت دربارة آنها اعمال میشد. این نکته نیز گفتنی است که از رهگذر تشکیلات نرمافزاری مدارس نظامیه دسترسی به جایگاههای اقتدار و اعتبار برای کنشگران این گفتمانهای رقیب به شکلی نابرابر و به نفع گفتمان اشعری توزیع میشد. این راهبرد امکان تحمیل گفتمان اشعری را بسیار هموار میساخت. مجموع این سازکارها در نهایت به تثبیت گفتمان اشعری انجامید.
This paper has investigated the establishing process of Ash’ari discourse against reasonoriented discourses (determinately NasirKhosrow’s Diwan and Khayyam’s Rubiyat) based on a new interpretation of access factor _the unequal distribution of discourses’ linguistic productions in society. Accordingly, by influence on people’s mental cognition, access proportion of discourses’ texts plays a basic role in establishing or undermining them. From this perspective, the research focuses on exploring social relations to affect texts access of aforesaid discourses. The sort of analysis is also the macro one and different to micro analysis in linguistic descriptions. The theoretical framework is a multiperspectival method combining of social practice level in Fairclough’s approach and process of foregroundingback grounding in Laucla & Mouffe’s theory. Findings show that, by imposing and enforcing constraints on discourses _respectively to foregrounding Ash’ari discourse and back grounding reasonoriented discourses_ powerholders kept the access of these discourses’ texts unbalanced. It means at discursive imposition level they enable Ash’ari discourses’ texts to extensively access by planning soft organization like group formation and foundation of Nizamiyyah institutes and at discursive constraints level they prevent reasonoriented discourses and texts associated with them to access in society by hardware activities like suppression and elimination. NasirKhosrow’s Diwan and Khayyam’s Rubiyat were two of these texts that discursive constraints were seriously enforced on them also because of their opposition to dominant ideology _NasirKhosrow’s Diwan for including concepts like propagation of Ismaili doctrine, strong repudiation of Sunnism and giving harsh vituperation to all contributor of contesting group from upper to lower echelon and Khayyam’s Rubiyat by challenging the society’s common sense about definite religious propositions and expressing ironic sarcasm against mullahs and the clergy. It’s also noteworthy that through software organization of Nizamiyyah institutes access to authority and credibility positions for these contesting discourses’ actor was unequally, in favour of Ash’ari discourses, distributed. This strategy was considerably facilitating the possibility of Ash’ari discourse imposition. These mechanisms ultimately led to establishing Ash’ari discourse.
خلاصه ماشینی:
بديهي است که نابرابري قدرت در عرصـۀ حکومـت ، تأثيري مهم در اين روند داشته ، اما پرسش اينجاست که عوامل قدرت در مقام حاميـان و گردانندگان اصلي گفتمان اشعري با چه روش هايي در اين راه توفيق يافتند؟ نگارندگان از زاويه اي کلان ، يعني توزيع نابرابر توليدات زبـاني گفتمـان هـاي جامعـه ، بـه ايـن مسـئله نگريسته اند و تأکيد داشته اند که ميزان دسترسي (Access) بـه ايـن منـابع ، بـا تـأثير بـر تشکيل شناخت ذهني کنشگران اجتماعي ، نقشي بسزا در تثبيت يا تضعيف گفتمان ها دارد.
بر مبناي اين امر، پژوهش نشان مي دهد که عوامـل حکـومتي از سـويي ، بـا شـگردهاي تحميل گرانۀ نرم ، همچون گروه بندي و تأسيس مدارس نظاميه ، زمينۀ دسترسـي گسـتردٔە توليدات زباني گفتمان اشعري را فراهم (برجسته سازي : Foregrounding) نموده است و از سوي ديگر، با اعمال محدوديت هاي سخت ، ماننـد سـرکوب و تهديـد، از گـردش متـون گفتمان هاي خردگرا جلوگيري کرده (حاشيه راني : Backgrounding) و اين گونه در تثبيت و تضعيف گفتمان هاي خودي و رقيب کوشيده است .
امـا جسـتار حاضر به تحليل متن آثار براي نيل به اهدافي از آن دست توجه ندارد، بلکه بر آن است تا با شناسـايي مناسـبات موجـود در لايـۀ کـردار اجتمـاعي ، رقابـت گفتمـان اشـعري را بـا گفتمان هاي خردگرا از زاويه اي کـلانــ توزيـع نـابرابر دسترسـي بـه متـون زبـاني ايـن گفتمان هاـ بررسي کند و تأثير اين مسئله را در تثبيـت يـا تضـعيف نظـام معنـايي آن هـا بسنجد.