چکیده:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه تطبیقی برنامه های درسی مربوط به سواد رسانه ای بین کشورهای کانادا، ژاپن و ایران است. جامعه آماری برنامه های درسی سه کشور ذکر شده و نمونه آماری برنامه درسی سواد رسانه ای با نمونه گیری هدفمند انتخاب گردید. بدین منظور با روش جستجوی در اسناد مکتوب و سایت های اینترنتی داده ها جمع آوری گردید و با روش جبر بولی، تجزیه و تحلیل انجام گرفت. نتایج نشان داد در اهداف اجرای برنامه درسی سواد رسانه ای سه کشور، درک و بکارگیری محتوای رسانه ای، مهارت های عملی برای زندگی کارآمد از اشتراکات می باشد. از طرفی تفکر انتقادی در مدارس کانادا و ژاپن مورد تاکید است. در ابعاد و رویکردها، رویکرد انتقادی در کانادا و ژاپن، رویکرد کارآفرینی و آمادگی ورود به حرفه و شغل در کانادا و ایران و کسب مهارت ها و شایستگی های لازم برای زندگی در ژاپن و ایران مطرح است.
خلاصه ماشینی:
کلیدواژهها: تطبیق، برنامه درسی، سواد رسانه ای، جبر بولی 1-Media Literacy - دانشجوی دکتری برنامه ریزی درسی(دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری) (نویسنده مسئول) - استادیار و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری مقدمه در دوران جدید با ویژگی ظهور وسایل ارتباطات نوین، جوامع تحت نفوذ و بمباران اطلاعاتی و رسانه ای قرار گرفته و به نظر می رسد به منظور بقاء در این شبکه اطلاعاتی که در سراسر محیط فرهنگی انسان ریشه دوانیده حفظ استقلال فکری و اندیشه، اجتناب از انفعال، بهره مندی از تفکر انتقادی و افزایش توانایی گزینش و انتخاب و رویارویی با این فرآیند پیچیده و فراگیر از طریق تکوین و تکامل سواد رسانه ای قابل حصول تلقی می شود (حسین زاده، محمدی لرستانی، 1389).
حتی اگر جوانان در دنیایی غوطه خورده باشند که رسانه و فناوری در همه ابعاد زندگی و جامعه آنها وارد شده باشد ، تعداد کمی از برنامه های آموزش معلمان در حال آماده سازی معلمان برای کمک به دانش آموزان خود برای درک انتقادی از پتانسیل ها و محدودیت های این تغییرات هستند.
راموس و همکاران 3 (2018)در پژوهش خود با عنوان ((درک خطر آنلاین در جوانان و تأثیرات آن بر رفتار دیجیتال)) بیان می دارند؛ طرفداران آموزش سواد رسانه ای معتقدند که ورود سواد رسانه ای به برنامه درسی مدارس موجب تعامل مدنی، افزایش آگاهی در مورد ساختارهای قدرت ذاتی در رسانه های مردمی می شود و دانش آموزان را در به دست آوردن مهارت های لازم و انتقادی لازم می داند.