چکیده:
ایهام» یکی از بدیعیترین آرایههای ادبی است که شاعران و نویسندگان بدان سخن خود را
رازناک کردهاند. این آرایه را از انواع هنجارگریزی معنایی میدانند که در محور همنشینی و مجاورت
به وجود میآید. گوینده در این صنعت از واژه یا عبارت و جملهای در کلام استفاده میکند که به
جهت پیوندی که با دیگر اجزا و سازههای کلام داردء باعث تبادر چند معنا در ذهن میشود. اگرچه
ایهام در شعر خاقانی جایگاهی مهم دارد» در سبک عراقی بویژه شعر سعدی و در نهایت کلام حافظ
به اوج خود میرسد؛ لیکن باید گفت که توجّه به رعایت تناسبهاء روابط معنایی میان کلمات و
اجزای بیت نیز یکی از گرایشهای مرسوم عصر صفوی است. عالمی دارابجردی متوفی ۹۷۵هق در
شیوه شاعری از پیروان سبک عراقی بویژه طرز شاعری سعدی و حافظ است. به همین مناسبت.
صنعت ایهام و انواع آن مانند: ایهام تناسب 4۵ ایهام ترجمه ۰۲۸ ایهام مرشّحه ۱۱ ایهام موشحه ۱۲ ایهام
دوگانهخوانی ۱۰ ایهام تبادر ۱۰ ایهام تضا45 ایهام مبیّنه؛ هم چنین ایهام از نوع تصویری آن در
محدوده عبارت وجمله در شعر وی جلوهای بارز یافته است. پژوهش حاضر که با روش توصیفی-
تحلیلی انجام یافته» کوششی در جهت شناخت انواع صنعت ایهام در نسخهة خطی منظوم برجای مانده
از میرزا سهراب متخلّص به عالمی دارابجردی میباشد.
خلاصه ماشینی:
در نزد ادیبان زبان فارسی و کتب بلاغی که به این زبان نگاشته شده است، میتوان به «حدائقالسحر فی دقائق الشعر» اثر رشیدالدّین وطواط، اشاره کرد که در زمینۀ علوم بلاغی نخستین بار به صنعت ایهام پرداخته و با عنوان «الایهام» از آن یاد کرده است: «پارسی ایهام، به گمان افکندن باشد و این صنعت را تخیّیل نیز خوانند وآن اینگونه است که نویسنده یا شاعردر نثر یا نظم، الفاظی به کار گیرد که آن لفظ دارای دو معنی باشد، یکی نزدیک و دیگری دور و چون شنونده آن لفظ رابشنود ذهنش به سمت معنی نزدیک رود؛ درحالی که هدف گوینده از به كارگیری آن لفظ، معنی دور است.
» (کزّازی، 1373: 128) محمّد راستگو، در کتاب ارزندۀ خود با عنوان«ایهام در شعر فارسی» پس از تعریف ایهام آن را شایستۀ همه گونههای ایهام نمیداند، زیرا بر آن است که: «گاه معنای نزدیک مقصود است نه معنی دور؛ و گاه معانی برآمده از کلام با هم مقصود گویندهاند نیز گاهی پذیرش خوانشهای چندگانه موجب چند معنایی میشود.
در معنای نخست و قاموسی: «از این جهت، به این علّت» (دهخدا،1372: ذیل باب) در معنای دوم که در این بیت مطرح نیست با کلمه «در» در مصراع اوّل، ایهام ترجمه دارد.
در بیت فوق «آب» استعاره از شراب است و «آتش» رنگ سرخ شراب را به یاد میآورد؛ لیکن در معنای دوم که مورد نظر شاعر نیست، ایهام تضادّ دارند.