چکیده:
مسألۀ اصلی در پژوهشِ حاضر این است که نقش پادگفتمانها در تقویت، تثبیت و بازآفرینی معنای نشانهای و یا ساختشکنی از نشانههای گفتمانی مربوط به دیگری چه میباشد. درواقع، این پژوهش تلاش میکند تا با تبیین سازوکار زبانی و دلالتی متن و از منظر کارکرد پادگفتمانی، شیوههای تعامل و رقابت میان گفتمانهای مختلف را مورد بررسی قرار دهد و با کشف نقاط مرکزی گفتمان چگونگی تولید، تغییر و یا تثبیت معنا را تبیین کند. براساس این، پادگفتمان وضعیتی را شکل میدهد که هر گفتمانی در تعامل و یا چالش با گفتمان دیگر قرار می-گیرد و درنتیجه با حمایت از آن، مورد تأیید قرار میگیرد. از این روی، در پژوهشِ حاضر کارکردهای پادگفتمان در شکلدهی به دلالتپردازی و فرایند معناسازی بازکاویده شده است. پرسش اصلی پژوهشِ پیش روی، آن است که پادگفتمانها در داستان شیخ صنعان از منطقالطیر عطار چگونه و در قالب کدام کارکردها توانستهاند شیوههای تعامل و رقابت میان گفتمانهای مختلف را بازنمایی کنند. به همین منظور، مقالۀ حاضر با اتخاذ روش تحلیل کیفی گفتمان و از منظر پادگفتمانی و به شیوهای توصیفی- تحلیلی، به تحلیل و تبیین مؤلفههایی میپردازد که در قالب پادگفتمان، در داستان مورد بحث نقش ایفا میکنند و به حمایت و گسترش ایدۀ اصلی داستان یاری می-رسانند. یافتههای پژوهش نشان میدهد که این داستان با بهکارگیری پادهای مختلفی از قبیل شبیهسازی ارجاعی، روایی، استعاری، تودرتو، تفویض اختیار، پرسش، تعویق کنشی، شاهد آوردن، احیای کنشگر، خرق عادت، پاد رد و استعلا، گفتمان اصلی داستان را مورد تأیید قرار داده و آن را به تثبیت رسانده است.
The main issue in the present study is what is the role of anti-discourses in strengthening and consolidating the meaning of a sign or breaking the deconstruction of the opposite discourse signs. This study tries to explain the linguistic and semantic mechanism of the text, to examine the ways of interaction and competition between different discourses and by discovering the central points of the discourse how to produce and establish meaning. The narrator uses counter-discourses, tricks, and tricks to support, repair, modify, justify, and guarantee what he or she is saying. Anti-discourse creates a situation in which each discourse interacts or challenges another discourse, and as a result, by supporting it, their presence is confirmed. Therefore, in the present study, the role of anti-discourse in shaping the signification and the process of semantics has been revisited. The main question of the forthcoming research is how the counter-discourses in the story from Mantiq al-Tair Attar and in what form have been able to represent the ways of interaction and competition between different discourses. For this purpose, the present article, by adopting a descriptive-analytical approach, explains the elements and components that play a role in the story in the form of anti-discourse and help to support and expand the main idea of the story. Findings show that this story uses various anti-discourse such as referential simulation, narrative, metaphorical, intricacy, delegation, questioning, action procrastination, witnessing, actor revival, habit breaking, effect and Transcendence has supported and affirmed the main discourse of the story.
خلاصه ماشینی:
بررسي و تحليل کارکرد پادگفتماني 1 در داستان شيخ صنعان مقاله علمي - پژوهشي 2 ابراهيم کنعاني 3 فاطمه رزمي حسن آباد تاريخ دريافت : ١٣٩٩/١١/٢٦ تاريخ پذيرش : ١٤٠٠/٠٤/١٧ چکيده مسئلة اصلي پژوهش حاضر اين است که نقش پادگفتمان هـا در تقويـت ، تثبيـت و بازآفريني معناي نشانه اي و يا ساخت شکني از نشانه هاي گفتماني مربوط به ديگري چيست .
يافته هاي پژوهش نشان مي دهد که اين داستان بـا بـه کـارگيري پادهـاي مختلفي از قبيل شبيه سازي ارجاعي ، روايـي ، اسـتعاري ، تودرتـو، تفـويض اختيـار، پرسش ، تعويق کنشي ، شاهد آوردن ، احياي کنشگر، خرق عادت ، و پادگفتمان رد و استعلا گفتمان اصلي داستان را تأييد و تثبيت کرده است .
بـراسـاس ايـن پـژوهش هـا، در متون ادبي کلاسيک فارسي پژوهشي در زمينة پادگفتمان هـا و کـارکرد آن هـا انجـام نـشده است و پژوهش حاضر، به بررسي گونه هاي متنوع پادگفتماني و کـارکرد آن هـا در داسـتان شيخ صنعان از منطق الطير عطار پرداخته و از اين منظر، چگونگي شکل گيري نقاط مرکـزي گفتمان و شـيوه هـاي تعامـل ، تقابـل و رقابـت گفتمـان هـاي مختلـف مـورد بازکـاوي قـرار مي گيرد.
چارصـــــد مـــــرد مريـــــد معتبـــــر پــــس روي کردنــــد بــــا او در ســــفر مــي شــدند از کعبــه تــا اقــصاي روم طــوف مــي کردنــد ســر تــا پــاي روم از قــــضا را بــــود عــــالي منظــــري بــــر ســــر منظــــر نشــــسته دختــــري دختـــري ترســـا و روحـــاني صـــفت در ره روح اللهــــش صــــد معرفــــت بـــر ســـپهر حـــسن در بـــرج جمـــال آفتــــــابي بــــــود امــــــا بــــــي زوال (عطار،١٣٨٤: ٢٨٦- ٢٨٧) در اين بخش ، گفته پرداز در مقابل از دست دادن وجه اقتـدارگراي شـيخ ، بـا اسـتفاده از استعارة زباني آفتاب بي زوال در سپهر حسن و برج جمال ، در جست وجوي جايگزيني است که بتواند وضعيت زخم خوردة شيخ را التيام بخشد و موقعيتي جديد برايش ايجاد کند.