چکیده:
این مقاله به دنبال شناخت علیت های عدم توسعه ایران دوره قاجاریه در مقایسه با توسعه ژاپن دوره میجی در قرن19م با توجه به موقعیت دولت و جامعه در دو کشور می باشد. ژاپن و ایران در قرن 19 م از وضعیت های تاحدودی مشابه ساخت فئودالی در ژاپن و ساخت ملوک الطوایفی در ایران برخوردار بودند. چنین جامعه ای از دید نخبگان دیوان سالار و درباری دو کشور امکان توسعه و رسیدن به پیشرفت های غربی برای مقابله با تحمیل قراردادهای سیاسی و تجاری دول غربی را تضعیف می کرد. نخبگان دیوان سالار فقدان دولت قوی را علت برتری های دول غربی می دانستند و برای تحقق این امر به دنبال افزایش قدرت دولت مرکزی برآمدند. نخبگان دیوان سالار ژاپن در این امر موفق ولی نخبگان دیوان سالار در ایران موفق نشدند. اینکه چه عواملی در موفقیت ژاپن در توسعه و عدم موفقیت ایران در توسعه نقش داشت بایستی در رفتار نیروهای اجتماعی به عبارتی سازمانهای اجتماعی در ارتباط با نخبگان دیوان سالار جستجو کرد. دولت قوی در ژاپن با اجماع عمومی نیروهای اجتماعی شکل گرفت و امر توسعه را تسهیل کرد ولی در ایران جامعه شبکه ای به دلیل مقاومت نیروهای اجتماعی در تاسیس دولت قوی ادامه یافت و مانع توسعه شد. روش تحقیق تاریخی- تطبیقی می باشد. با استفاده از این روش و نظریه دولت و جامعه ژول میگدال، دولت، جامعه و توسعه ایران دوره قاجاریه و ژاپن دوره میجی با توجه به متون و تحقیقات صورت گرفته توسط محققان مورد مقایسه قرار خواهد گرفت.
خلاصه ماشینی:
اين سوال مطرح مي شود چرا تلاشهاي نوسازانه نخبگان ديوان سالار و درباري نوساز در ايران در ايجاد دولت قوي به نتيجه اي نرسيد ولي در ژاپن با تلاشهاي تاحدودي مشابه در تاسيس دولت قوي با موفقيت همراه بود؟ نقش نيروهاي اجتماعي به عبارتي سازمانهاي اجتماعي در دو کشور تا چه حدودي در تاسيس دولت قوي توسعه گرا در ژاپن دوره ميجي و ايران دوره قاجاريه تاثيرگذار بود؟ دو کشور در يک دوره تاريخي با شرايط مشابه مواجهه با قدرت هاي غربي، ضعف مقابله با آنها را در فقدان دولت قوي مي دانستند و براي تاسيس آن تلاشهاي مشابه اي صورت گرفت ولي نتايج مشابه نبود؛ در ژاپن نيروهاي اجتماعي به عبارتي سازمانهاي اجتماعي متنوع با اجماع و انسجام در تاسيس دولت قوي مشارکت کردند و دولت توانست برنامه هاي نوسازانه براي رسيدن به توسعه را عملياتي کنند ولي در ايران نيروهاي اجتماعي به عبارتي سازمانهاي اجتماعي اجماع نظر در تاسيس دولت قوي نداشتند اين امر دولت را در مقابل جامعه تضعيف مي کرد.
وي در ميثاق خود بر مشارکت گسترده مردم ، آزادي ارائه درخواست هاي مردمي،ارجحيت منافع ملي و پيشرفت و ترقي ژاپن بر اساس روش ها مدرن تاکيد مي کرد(رجب زاده ،١٣٩٦ :٨٢)در واقع تقدس حايگاه امپراطور به عنوان نماد ملت ژاپن به نوبه خود برنامه هاي نخبگان ديوان سالار را در تاسيس دولت مدرن تقويت کرد؛ به گونه اي با همکاري ميجي ساخت قدرت فئوداليته را تغيير و دولت متمرکز با بورکراسي عقلاني – قانوني و نهادهاي مدرن نظامي و آموزشي را ايجاد و تقويت کردند.