چکیده:
ماهیت سیّال تحولات سیاسی در دو دهۀ اخیر موجب شده است اندیشمندان و پژوهشگران با هدف امکان درک و ارائة تحلیلی واقعبینانه از این تحولات به سوی حوزههای جدید علمی گرایش یابند. در این میان، روانشناسی سیاسی کوشیده است به رغم پیچیدگیهایی که در حوزههای متفاوت علمی وجود دارد، پلی میان مسائل روانشناختی، جامعهشناختی، تاریخی، فلسفی، انسانشناختی و زبانشناسی بزند و امکانات جدیدی را برای بازفهمی امر سیاسی فراهم آورد. دانش رو به گسترش روانشناسی سیاسی به واسطة ماهیت چندرشتهای، پویا و کاربردی، توانسته است با ارائۀ تحلیل نو از امر سیاسی، افقهای جدیدی پیشروی علاقمندان بگشاید. محور اصلی بحث در مقاله حاضر، معرفی، نقد و ارزیابی کتاب روانشناسی سیاسی است که توسط جان تی.جاست (John T Jost) و جیم سیدانیوس (Jim Sidanius) گردآوری شده و نسخة انگلیسی آن در سال 2004 از سوی انتشارات روانشناسی (Psychology Press) در نیوریورک چاپ شده است. نسخة فارسی این اثر از سوی محمدرضا جلالی و محمد سعدی ترجمه شده و در سال 1397 از سوی انتشارات پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات روانة بازار نشر شده است.
The dynamic nature of political changes in the last two decades has led to a move towards new areas of science in order to understand and provide a realistic analysis of these changes. In the meantime, political psychology has attempted to bridge the gap between psychological, sociological, historical, philosophical, anthropological, and linguistic issues, in spite of the complexities that exist in different scientific fields, and to open new possibilities for reflection on political transformations. The expanding knowledge of political psychology with the multidisciplinary, dynamic, and applied nature has opened new horizons for those interested in presenting a new analysis of politics. The focus of the present paper is the introduction, critique and evaluation of the “Political Psychology” book, edited by John T Jost and Jim Sidanius in 2004 and published in New York by the Psychology Press. The main purpose of this article is methodological and theoretical analysis, critique, and evaluation of “Political Psychology” textbook.
خلاصه ماشینی:
در این میان ، روان شناسی سیاسی کوشیده است بـه رغـم پیچیـدگیهـایی کـه در حوزه های متفاوت علمی وجود دارد، پلی میان مسائل روانشناختی، جامعـه شـناختی، تـاریخی، فلسفی، انسان شناختی و زبان شناسی بزند و امکانات جدیـدی را بـرای بـازفهمی امـر سیاسـی فراهم آورد.
مـک گـایر در نخسـتین فصـل کتـاب بـا عنوان رابطۀ روان شناسی و علوم سیاسی: سه مرحلۀ یک ارتباط طـولانی، درصـدد اسـت بـه توصیف سه دورٔە مستقل در قرن بیستم بپردازد: دورٔە نخست ، مطالعۀ شخصیت و فرهنگ در دهه های ١٩٤٠-١٩٥٠ است کـه بـا تمرکـز بر عوامل محیطی – موقعیتی نظیر تـأثیر تربیـت ، تجربـه هـای اجتمـاعی شـدن فرهنگـی در اوایل کودکی تلاش داشتند تا شخصیت و رفتار انسان را تبیین کنند.
در این دوره ، حضور دانشمندان علوم شناختی پررنگ بود و بهره گیری از رایانـه در تحلیل انسان به عنوان ماشین پردازشگر اطلاعـات محوریـت یافـت ، تـأثیر روان شناسـی اجتماعی تجربی پررنگ بود و پیش فرض های نظری- روش شناختی از سوی نظریـه پـردازان تصمیم گیری، متمرکز بر سازوکارهای عمومی تجزیـه و تحلیـل اطلاعـات در افـراد کـه بـر قضاوت ها و تصمیم های سیاسی آنها اثر میگذاشت ، بود (٥٣-٥٤ و ٧٥-٧٣).
Quattrone and Amos Tversky در فصل ١٤ با عنوان تضادهای تحلیل های عقلانی و روان شناختی انتخاب سیاسـی Contrasting Rational and Psychological Analysis of Political Choice نشـان مـیدهنـد کـه شـیوه هـای مهمی وجود دارند که بر اساس آنها تصمیم گیرندگان واقعی از معیارهـای مشـخص عقلانـی فاصـله مــیگیرنــد (٥٠٨).
همچنـین ، عنـوان فصـل ١٤، مقایسـه تحلیـل هـای عقلانـی و روان شناختی انتخـاب سیاسـی بـه عنـوان معـادل Contrasting Rational and Psychological Analysis of Political Choice آمده که تضادهای تحلیل های عقلانی و روان شـناختی انتخـاب سیاسی درست است .