چکیده:
هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بر طلاق و ارائه مدلی برای پیش بینی آن بوده است. جامعه پژوهش حاضر عبارت بود از زوجینی که در بازه زمانی 1394 تا 1397 از طرف دادگاه خانواده به مراکز مشاوره شهر تبریز ارجاع داده شده بودند. از بین این افراد 399 فرد به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و با زوجین غیر متقاضی طلاق (427 نفر) که از بین والدین دانش آموزان دبیرستان شهر تبریز انتخاب شده بودند مورد مقایسه قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه نئو (NEO-FFI-R) و پرسشنامه محقق ساخته و مصاحبه استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تکنیک درخت تصمیم که یکی از مهمترین تکنیکهای دادهکاوی میباشد استفاده شد تا عوامل موثر بر طلاق مدلسازی گردد. نتایج مطالعه نشان داد که رابطه جنسی، داشتن تحصیلات پایین، وجود سابقه ازدواج قبلی و تجربه خیانت یکی از زوجین از عوامل موثر در بروز طلاق بوده است و در نقطه مقابل تحصیلات بالاتر، وابستگی درآمدی (سطوح درآمدی پایینتر برای جنس مونث) و خانواده پرجمعیت پدری (ترتیب تولد بالاتر از 4 برای یکی از زوجین) از مهمترین دلایل رضایت و سازش زوجین در خانوادههای مورد مطالعه بوده است.
The purpose of this study was to identify the factors affecting divorce and provide a model for divorce prediction. The study population consisted of couples who were granted counseling centers in Tabriz during the period 1394 to 1397 by family court. Of these, 399 individuals were selected by available sampling method and compared with unmarried couples (427) who were selected from parents of high school students in Tabriz city. NEO questionnaire (NEO-FFI-R) and researcher-made questionnaire were used to collect information. To analyze the data, decision tree technique, one of the most important data mining techniques, was used to model the factors affecting divorce. The results of study indicated that, apart from the high degree of impact of degree of satisfaction with sex, having lower education and the history of previous marriage, and the experience of betraying one of couples in divorce cases in the studied families were very effective. on the contrary, higher education, income dependence (lower income levels for female gender), and high and high-income families (order of production above 4) were the most important reasons for satisfaction and compromise of couples in the studied families.
خلاصه ماشینی:
نتايج نشان داد رابطۀ جنسي ، داشتن تحصيلات پايين ، level, previous marital history and experience of betrayal ofسابقۀ ازدواج قبلي و تجربۀ خيانت يکي از زوجين ، از عوامل مؤثر در بروز one of the couples in the studied families were highly effectivein divorce.
در اين مطالعه براي توضيح وقوع پديدة طلاق در ميان زوجين (جدايي بعد از زندگي مشترک) از بيست مؤلفۀ مختلف در حوزه هاي اجتماعي (سه مؤلفه )، اقتصادي (دو مؤلفه )، فرهنگي (پنج مؤلفه )، شخصيتي-فردي (نه مؤلفه ) و دموگرافيک (سه مؤلفه ) استفاده شده است .
درجۀ اهميت متغيرهاي توضيحي مطالعه در درخت تصميم با الگوريتم C٥٠ نام متغير گره ها ضريب اهميت رضايت از رابطۀ زناشويي 0/57 Sex_Sat بيوفايي (خيانت ) فرد نسبت به همسر 0/13 Betrayal رابطه با خانوادة همسر 0/09 Relation_W_F تجربۀ بيوفايي (خيانت ) از همسر 0/07 Betrayal_Wife سطح تحصيلات همسر 0/05 Edu_Wife ترتيب تولد در خانواده 0/03 Birht_Rank سابقۀ ازدواج قبلي 0/03 Ex_Marriage تمايل به تجربه پذيري 0/01 O سطح درآمد فرد 0/01 INC تمايل به مسئوليت پذيري 0/01 C با توجه به اطلاعات جدول ١، مهم ترين مؤلفه در توضيح وقوع پديدة طلاق يا رضايت از زندگي، متغير رضايت از رابطۀ زناشويي بوده است .
در مدل درختي فوق که مطابق ادبيات مرتبط با الگوريتم درخت تصميم ، بهترين طبقه بندي ممکن را از داده هاي تجربي مطالعه حاضر ارائه داده است ، مشاهده ميشود که در اولين گره از اين مدل ، از بين ٢٧٠ فردي که اظهار کرده اند از رابطۀ زناشويي خود رضايت ندارند، ٢٤٨ نفر از آن ها (٩١/٨ درصد) طلاق گرفته اند.