چکیده:
چکیده: بیشتر انسانها، از قسمت و قضا و قدر و شانس، فهم اشتباهی دارند. برای مثال وقتی ماشین شان تصادف میکند، بدون اینکه عدم رعایت قوانین ترافیکی را در نظر بگیرند و به اشتباهاتش پی ببرد و در پی اصلاح آن باشند، آن را به گردن «قسمت» و «سرنوشت» میاندازند. بنابراین تلقی درست از قضا و قدر و فهم آن میتواند در حل چنین اشتباهاتی راهگشا باشد. قضا به معنای حتمی بودن واقعهای که از ناحیه علل و اسباب است و قدر به معنای حدود و مشخصات و ویژگیهای آن واقعه میباشد. قضا و قدر الهی در واقع عبارتست از برانگیخته شدن همه علل و اسباب که از اراده و علم حق تعالی نشات میگیرد. در بین وقایعی که در عالم رخ میدهد اعمال و افعال انسان از آن سلسله وقایعی است که، سرنوشت آن علاوه بر علتهای گوناگون به اراده و اختیار انسان نیز بستگی دارد. یعنی آنچه انسان با اختیار و اراده خود انتخاب میکند و انجام میدهد نیز، مشمول قضا و قدر الهی میشود. این مقاله به بررسی رابطه این دو، یعنی قضا و قدر و افعال اختیاری انسان میپردازد.
Most of the people have a false understanding of predestination (Qada' and Qadar); for example, when they have a car accident, they attribute it to "kismet" and predestination without thinking about their faults and law violations. Therefore, having a true understanding of Qada' and Qadar may help to avoid such mistakes. "Qada" means the certainty of an event its causes and "Qadar" means the boundaries and characteristics of the event. In fact Qada' and Qadar means provoking of all the causes which stems from will and knowledge of Allah. Among the events in the universe, the human actions are among those that depend on human will an addition to several other causes, i. e. what mankind does with free will is also under Qada' and Qadar. The present paper studies the relationship between Qada' and Qadar and the optional actions of mankind.
خلاصه ماشینی:
هیـچ ملازمـه ای میـان تقدیـر و جبـر وجـود نـدارد چـون تقدیـر الهـی ماننـد علـم سـابق الهـی اسـت کـه موجـب سـلب اختیـار انسـان نمـی شـود؛ مثــلا خداونــد متعــال ، بــه تمــام پدیده هــا و فعــل و انفعــالات عالــم ( کــه جمله گــی بـه نوعـی بـه خداونـد منسـوب هسـتند) علـم دارد و علـم الهـی چنیـن اسـت کـه بـا پدیـد آمـدن شـی ء، حـادث شـود چـون ذات اقـدس الهـی از هـر تغییـر وتبدلـی منـزه اسـت و لـذا ایـن علـم ، علمـی ازلـی اسـت و اساسـا بحـث زمـان بـرای خداوند متعـال مطـرح نیسـت ؛ بنابرایـن خداونـد متعـال بـه افعـال اختیـاری انسـان نیـز علـم دارد و علـم او ازلیسـت .
مقصـود از « قـدر یـا تقدیـر علمـی » آن اسـت کـه خداونـد پیـش از آفرینش هــر شــی و خصوصیــات و حــدود و اوصــاف آن علــم دارد ایــن خصوصیــات در مجــردات و ویژگی هــای ذاتــی شــامل مختصــات زمانــی ، مکانــی ، ابعــاد، مقادیــر و غیــره مــی گردد(مصبــاح ، ١٣٨٧ش : ٥٥)؛ بنابرایــن خداونــد از ازل می دانــد کــه هـر یـک از اشـیاء در شـرایط خـاص و تحـت تاثیـر اسـباب و علل «حکمـت بالغـه » خاصـی موجـود می شـوند؛ بنابرایـن مـی تـوان گفـت کـه علـم پیشـین خداونـد بـه خصوصیــات اشــیاء و ضــرورت وجــود آنهــا همــان قضــا و قــدر علمــی اســت ؛ بــا توجـه بـه تفسـیری کـه از قضـا و قـدر علمـی ارائـه گردیـد معلـوم می شـود کـه قضـا و قـدر( بـه ایـن معنـا) بـه علـم الهـی بـاز می گـردد و از شـاخه های صفت «علـم » بـه شـمار می آیـد بـر ایـن اسـاس خداونـد می دانـد کـه هرشـی بـا چـه خصوصیـات و اوصافـی و در چـه شـرایطی پـا بـه عرصـه وجـود مـی گـذارد و چگونـه بـه هسـتی خویـش ادامـه می دهـد و ایـن همـان حقیقتـی اسـت کـه گاه از آن «سرنوشـت » یـاد می کننــد.