چکیده:
هرمنوتیک فلسفی مدرن که طی سده اخیر در میان جمعی از اندیشمندان غربی در باب چیستی فهم و تفسیر متون ظهور یافته، برخی از نویسندگان اسلامی را بر آن داشته است بر مبنای آن به ایده تفسیر پلورالیستی قرآن روی آورند و با تکیه بر پارهای مبانی و مفروضات قطعی حوزه تفسیر به تنسیق و تثبیت این دیدگاه بپردازند. بنای چنین دیدگاهی بر پایه هرمنوتیک فلسفی از جهات مختلف با چالشهای جدی مواجه است؛ زیرا نه هرمنوتیک فلسفی به دلیل نقدهای استواری که بر آن شده است از چنین قابلیتی برخوردار است که بتواند به عنوان پایه و زیرساخت یک دیدگاه حساس و ذوابعاد به شمار آید و نه تفسیر پلورالیستی قرآن ایدهای است که با مبانی و مفروضات قطعی در حوزه تفسیر قرآن همخوانی داشته باشد یا بتواند بهدرستی از عهده اهداف بنیادی این حوزه برآید. این پژوهش که از نوع کتابخانهای است و به روش توصیفی، تحلیلی و انتقادی به انجام میرسد، در صدد است با تبیین دیدگاه تفسیر پلورالیستی قرآن و چگونگی ابتنای آن بر هرمنوتیک فلسفی مدرن، آن را از دو زاویه مبنایی و بنایی در معرض نقد قرار دهد. محصول نهایی این پژوهش آن است که دیدگاه تفسیر پلورالیستی قرآن نه فقط با مبانی و مفروضات عام حوزه تفسیر که حتی با مبانی و مفروضاتی که مقبول صاحبان همین دیدگاه است نیز سر سازش ندارد.
The modern philosophical hermeneutics, which has appeared among a group of Western scholars regarding how to understand and interpret texts, has become a basis for some Islamic writers to tend to pluralistic interpretation of the Qur’an. They have tried to arrange and prove this idea using some definite basis and assumptions of Qur’an’s interpretation. There are some serious challenges to consider philosophical hermeneutics as a base for this view; because neither philosophical hermeneutics has the capability of being the basis and foundation for such critical and multi-dimensional view – considering it is hardly criticized – neither the pluralistic interpretation of the Qur’an is compatible with the definite bases and assumptions of Qur’an’s interpretation or can fulfill its basic purposes. Explaining the pluralistic interpretation of Qur’an and how it is based on the modern philosophical hermeneutics, this librarian research tries to criticize the basis and foundation of the pluralistic interpretation of Qur’an, using a descriptive, analytic and critical method. The outcome of this research is that not only the pluralistic interpretation of Qur’an is not in accordance with the general basis and assumptions of Qur’an’s interpretation; it is also incompatible with the accepted bases and assumptions of the owners of this view.
خلاصه ماشینی:
برخي بر اين باورند که «معرفت ديني» به طور مطلق و بالضــروره معرفتي متنوع و متکثر اســت : «فهم ما از متون ديني بالضــروره متنوع و متکثر اسـت و اين تنوع و تکثر قابل تحويل شـدن به فهم واحد نيسـت » (سروش، ۱۳۷۶، ص۲) و به تبع همين نگاه بر اين باور رفته اند که فهم و تفسـير قرآن نيز متنوع و متکثر است : «ما در عالم تفسير هميشـه پلوراليستيک بودهايم و عمل کردهايم ؛ يعني تکثر را قبول داشته ايم » (همان، ص۳).
آنچه را ايشــان به عنوان ادله براي اثبات پلوراليســم تفســيري برشــمردهاند، همه از مقبولات و مسـلماتي اسـت که مورد توجه عموم انديشـمندان اسـلامي به ويژه مفسران قرآن نيز بوده است ؛ اما اسـتنتاج ايشـان از همين ادله به دلايلي چند ناتمام و ناقص اسـت : نخسـت آنکه ايشـان پلوراليسم معرفتي را که برخاسته از هرمنوتيک فلسفي است ، بدون توجه به اشکالات متعددي که اساس آن را متزلزل سـاخته اند، به عنوان يک مبناي قطعي پذيرفته و همان را مبناي قبول ايده پلوراليسـم تفسيري قرار دادهاند؛ دوم آنکه ايشان فقط برخي مباني و مسلمات حوزه فهم و تفسير قرآن را مورد توجه قرار داده و به عمد يا سـهو بسـياري از مباني و مقبولات ديگر اين حوزه را که در استنتاج نهايي مؤثرند از نظر پنهان داشــته اند؛ ســوم آنکه در فهم و تبيين دقيق همين مباني و مقبولات که مورد توجه ايشــان واقع شـده اسـت نيز گرفتار نوعي قصـور يا تقصير شدهاند.