چکیده:
«لوگوس» شاهکلید الاهیات مسیحی است و سابقۀ بسیار کهنی دارد. انجیل یوحنا با لوگوس آغاز میشود و عیسی را لوگوس میخواند. فهم صحیح و عمیق لوگوس منوط به فهم چند چیز است: سابقه تاریخی معنای فنی و خاص آن نزد هراکلیتوس رواقیان؛ سابقه آن در ادبیات عهد عتیق، بهویژه ادبیات حکمتی و بینالعهدینی؛ حوزه فلسفی اسکندریه، بهویژه فیلون و در نهایت عهد جدید و الاهیات مسیحی. «حقیقت محمدیه» نیز یکی از مفاهیم بسیار مهم تصوف اسلامی است که ابنعربی و شارحانش به آن توجه ویژه داشتهاند. این اصطلاح در بسیاری از خویشکاریهای خود با لوگوس مشترک است. بحث حقیقت محمدیه در نهایت عمیقاً مرتبط با بحث انسان کامل است که فیض باری از مجرای وجود او به مخلوقات میرسد. به نظر میرسد متألهان مسیحی و یهودی همان سخنی را میگویند که صوفیان مسلمان در ضمن تأملات شهودی خود در صدد بیان آن بودهاند. اینجا زبان تصوف اسلامی به الاهیات مسیحی نزدیک میشود و زمینه برای فهم مفاهیم کلیدی این دو دین فراهم میگردد و در نتیجه درک عمیقتری از دو دین اسلام و مسیحیت حاصل میشود.
The Logos is the key to Christian theology and has a very long history. The Gospel of John begins with the Logos and calls Jesus the Logos. A correct and deep understanding of the Logos depends on understanding several things: the historical background of its technical and special meaning according to Heraclitus the Stoics, its history in the literature of the Old Testament, especially the wisdom and intertestamental literature, the philosophical field of Alexandria, especially Philo, and finally the New Testament and Christian theology. Haghighat Muhammadiyah (the reality of Muhammad) is also one of the most important concepts of Islamic Sufism that Ibn Arabi and his commentators have paid special attention to. The term is common to the Logos in many applications. The discussion of Haghighat Muhammadiyah is ultimately deeply related to the issue of the perfect man, through whom the grace of the Almighty reaches the creatures. Christian and Jewish theologians seem to be saying the same thing that Muslim Sufis have been trying to say while intuitively reflecting. Here the language of Islamic Sufism approaches Christian theology and provides a basis for understanding the key concepts of these two religions, resulting in a deeper understanding of the two religions of Islam and Christianity.
خلاصه ماشینی:
١. معنای لفظی کلمه Logos از فعل Legein و به معنای «سخن گفتن با معنا» به کار رفتـه اسـت : ایـن اسم معانی متفاوتی دارد، از قبیل : توصیف ، نظریه (گاه در نقطه مقابل حقیقت )، توضیح ، عقل ، قدرت استدلال ، اصل ، نسبت و نثر (٥/٨١٧ :١٩٩٨ ,Stead).
نکتۀ درخور توجه در نظر رواقیان ایـن اسـت کـه لوگـوس بـا همـۀ کارکردهای ویژٔە نسبت داده به خدا مرتبط است ؛ لوگوس تقدیر و مشیت الاهی اسـت .
لوگوس در عالم یهودیت و مسیحیت عقیده به کلمۀ خدا در عهد عتیق بـا کلمـۀ عبـری Dabhar مـرتبط اسـت کـه در ترجمـه هفتادی عهد عتیق به «لوگوس » برگردانده شده و گاه بـه وضـوح نیـز تجسـم مـیپـذیرد.
لوگوس در نظر فیلون بیشتر به مُُثل افلاطونی خیر شبیه است و در تقابـل با اندیشه های یهودیت قدیم درباره کلمه ، واسطه میان خدا و جهان اسـت .
با این همه ، میراث مبتنی بر کتاب مقدس فیلون باعث شده است او اغلب از نقش لوگوس به مثابه عقل آدمی غافل شود و در عین حال از آدمی به مثابه انگاره خـود خدا سخن بگوید (٨/٧٦٠ :٢٠٠٣ ,Crossan).
شاید بتوان ادعا کرد که میان انسان به عنـوان انگـارٔە الاهـی و نیز لوگوس به مثابه انگارٔە خدا وحدتی وجود دارد که در بیان انجیـل یوحنـا آمـده اسـت و لوگوس و عیسی را یکی میداند؛ ۳.
همچنین ، لوگوس با عالم هستی نیز در ارتباط اسـت و مثـال عـالم اسـت کـه از پیش در خداوند وجود داشته و به همین دلیل به مثابه عـالم معقـولِ نخسـتین مرتبـۀ خلقـت است و الگوی تمام عالم مادی را در خود دارد.