نویسنده: صالحی، س.ع؛
شهریور 1360 - شماره 1 (5 صفحه - از 27 تا 31)
خلاصه ماشینی:
"اهریمن:مگر که عقد ثریا را به تعبیر کدام خشت کج آراستهاند، یا بار گریهء کدام مصیبت شکوه از شانههای جان شما تکانده است- که اینگونه تلخ به خانه باز میآید؟ هشدارید که دیگر چراغی از دانش ستاره نخواهد سوخت و این زیباترین صبح یکسر نیست. امشاسپند شهریور:من فرمانروای فلزهای فراوانم و اینجا را دیگر درنگی نیست، تنها نباید بفکر حلقهء عروسی بود، دشنهء تلخی نیز باید مهیا کرد- جبههء جنون ظلمت و زور مهیای میدان است، و در نو شدن زخم اگر که حرف دهان عشق محرم این گفتگو باشد دیگر هیچ وسوسهای آتش نخواهد افروخت، یگانه با اتحاد جبههء خلق است که شبطلبان به طیران مرگ میافتند، پس متحد شویدای عاشقان آزادی، اهورا مزدا:اینست همانگه گفتم راز سادهء اتحادی یکدست، که میزبان یکسرهء دنیاست."
- دریافت فایل ارجاع :
(پژوهیار,
,
,
)