چکیده:
از مسایل بنیادی جریان زیباییشناسی، نسبت میان حقیقت زیبایی و درک زیبایی است. در دیدگاه اسلامی، حقیقت زیبایی جریانی ثابت در هستی است که دارای مراتبی از زیبایی محسوس تا معقول میباشد و این موضوع با توجه به رابطۀ مُدرِک و مُدرَک بودن انسان و زیبایی، سطوح متفاوتی از درک زیبایی را ایجاد مینماید. نظر به مراتبی بودن زیبایی، در این دیدگاه، آنچه بهعنوان هدف ایدهآل برای انسان تبیین گردیده، متوقف نماندن بر زیبایی محسوس و سوق یافتن به زیبایی معقول یا حُسن است. در این راستا، ارتقای سطح ذائقۀ زیباپسندی فرد، مستلزم ارتقای سطح شناخت و معرفت او نسبت به زیبایی و رسیدن به حسنشناسی است، اما راهبرد صحیح این ارتقاء در هالهای از ابهام است. این مقاله که از نوع تحقیق بنیادی است، درصدد است تا با بررسی ساختار ادراکی و شناسایی عوامل مؤثر بر آن، راهبردهای ارتقای سطح ذائقۀ زیباشناسی را مورد پژوهش قرار دهد که در راستای دستیابی به یافتههای پژوهش، از مبانی معرفتشناسی اسلامی بهویژه آرای علامه طباطبایی با روشهای توصیفی - تحلیلی و استنباطی بهره گرفته است. بررسیها نشان میدهد که عامل «مواجهه» نقش مهمی در شکلگیری معرفت داشته و کیفیت آن در کیفیت معرفت حاصله اثرگذار است. بنابراین بهمنظور ارتقای ذائقۀ زیباشناسی باید سطح مواجهۀ افراد، اصلاح و تقویت شود. در همین راستا، با بررسی این موضوع در قرآن و روایات، بهترین راهبرد ارتقاء مواجهه، توجه به حمدهای ابراز شده و فعال شدن حمد در وجود فرد است.
The relationship between the truth of beauty and perceiving beauty is a fundamental topic in aesthetics. From the Islamic perspective, the truth of beauty is steadily flowing throughout the universe, and it has levels, ranging from sensory to more extrasensory (i.e., intellectual) qualities. Since the relation of a human to beauty is that of a perceiver and the object of perception, perceiving beauty will also have different levels. Therefore, the Islamic perspective calls humans not to confine their perception of beauty to the sensory levels but to elevate it to grasp the intellectual beauty, or husn, as well. However, elevating aesthetic taste to the higher levels requires deeper knowledge about beauty and the skill of understanding husn. Therefore, the question that needs to deal with is about the correct approach to elevating taste. As fundamental research, the present paper aims a study the approaches of elevating aesthetic taste. It employs a descriptive-analytical and inferential methodology to draw on Islamic epistemological sources, including views of Allameh Tabataba’i, and explore the human structure of perception and factors influencing it. Findings indicate that “encounter” plays an important role in constructing knowledge and that the quality of encounter influences the quality of knowledge. Therefore, for elevating aesthetic taste, the way one encounters beauty needs to be developed. Based on an analysis of the Quran and hadith, the study finally suggests that the best approach to elevating the level of encountering beauty will be to highlight expressions of hamd (praise for true beauty) by the person and develop the ability to express hamd
خلاصه ماشینی:
اين مقاله که از نوع تحقيق بنيادي است ، درصدد است تا با بررسي ساختار ادراکي و شناسايي عوامل مؤثر بر آن ، راهبردهاي ارتقاي سطح ذائقۀ زيباشناسي را مورد پژوهش قرار دهد که در راستاي دست يابي به يافته هاي پژوهش ، از مباني معرفت شناسي اسلامي به ويژه آراي علامه طباطبايي با روش هاي توصيفي - تحليلي و استنباطي بهره گرفته است .
اين مسئله با در نظر گرفتن آسيب هاي توقف بر زيبايي محسوس ، لزوم ارتقاي سطح ذائقۀ موجود زيباشناسي به سوي ذائقۀ حسن شناس (که مورد تأييد مباني نگرشي اسلامي - قرآني است ) را مورد توجه قرار مي دهد.
در نگرش اسلامي ، براي زيبايي مراتبي (از زيبايي محسوس تا معقول ) قايل شده اند (جعفري ، ١٣٦٩: ٦٤ و جوادي آملي ، ١٣٨٥) و از آن رو که انسان در مقام مدرک ِ حقيقت زيبايي است و تنها موجودي است که به واسطۀ برخورداري از مراتب ادراکي ، توانمندي سير در مراتب هستي را دارا مي باشد، بنابراين مراتبي بودن زيبايي به دليل تنوع افراد در سير در مراتب ، سطوح متفاوتي از درک زيبايي را رقم مي زند.
حال با توجه به اشارات بالا و نظر به اين که حمد، تحسين حسن است (طباطبايي ، ١٣٧٤: ٣٠/١-٣١)، اميد است که بررسي معناي حمد در قرآن و روايات ، دست مايۀ نيل به منبع زيبايي حقيقي و ستايش آن شود.
نحوة تأثيرگذاري حمد در جريان ارتقاي ذائقۀ زيباشناسي را مي توان اين گونه تبيين نمود: حمد به طرح موضوعاتي مي پردازد که لازم است انسان براي کشف مفهوم و مصداق زيبايي به آن توجه نموده و خود را در معرض مشاهده آن ها قرار دهد.