چکیده:
ابنسینا دربارة موضوع لذت در آثار مختلف خود مباحث و اطلاعات پراکندهای بیان کرده است. یکی از آن مباحث، تعریف ارائهشده از لذت است که نیاز است برای دستیابی به دیدگاه منسجم وی بررسی دقیقی صورت گیرد. در این نوشتار، ما از دو طریق به بررسی چیستی لذت میپردازیم: یکی از طریق طبقهبندی تعاریف ششگانه بر مبنای مبحثی که هر تعریف ذیل آن بیان شده است؛ دیگری از طریق بررسی واژههای به کار رفته در تعاریف. بررسی بر اساس هر روش ما را به درک بهتر چیستی لذت از منظر بوعلی نزدیک مینماید. طریق نخست ما را به این نتیجه میرساند که هر تعریف در مطابقت با متعلق مبحثی که ذیل آن بیان شده است از نظر ساختار عبارت متفاوت است، بوعلی با استفاده از تعابیر و تفاوتگذاری در نوع بیان خود، تعاریف را بنا به مقاصد خود گونهگونه نموده است. با این وجود به واسطة بررسی از طریق دوم مشخص میگردد دیدگاه او درباره لذت دیدگاهی واحد و دارای انسجام است، زیرا با توجه به بهرهگیری از مؤلفههایی همچون «ادراک» و «ملائم» که هستة اصلی تمام تعاریف را تشکیل میدهند، همه آنها از هماهنگی واژگانی و مفهومی برخوردارند.
In various works of Ibn Sina, there are a number of scattered topics about the subject of pleasure. One of those topics is the definition of pleasure that needs to be thoroughly reviewed in order to achieve a coherent vision. In this paper, we will explore two ways to investigate pleasure quiddity. One way is through the classification of the six definitions based on the discussion of which each definition is expressed under it, and the other one is by examining the terms used in the definitions. These two methods bring us closer to a better understanding of Avicenna's vision. The first way leads us to the conclusion that the structure of definitions differs according to its subject. With regard to various structures, Ibn Sina has introduced various definitions for various purposes. However, the investigation through the second method shows that Ibn Sina’s view of pleasure is a unitary and coherent viewpoint because, with the use of components such as "perception" and "proper" that constitute the core of all definitions, they have a lexical and conceptual harmony.
خلاصه ماشینی:
» بوعلی به بیانی دیگر و در مبحثی دیگر تعریفی بدون تعبیر حصری از لذت مطرح می نماید و می گوید: «اللذه هـی إدراک الملائـم » سـپس بعـد از چنـد سـطر توضیحی درباره واژة ملائم می دهد و می گوید: «و ملائم کل شی ء هو الخیر الذی یخصه ، والخیر الذی یخص الشی ء هو کماله الذی هو فعله ، لا قوته » (ابن سینا، ١٣٦٣: ١١٠ و ١١١) تعریف چهارم : بوعلی در رساله فی الأدویه القلبیه همچنین در رسالۀ نفس ، در بیـان معنای لذت از واژة ملائم بهره نمی برد، بلکه به جای این که نخـست لـذت را ادراک ملائـم بداند و سپس ملائم را تبیین کند، بدون استفاده از واژة ملائم تنها به توضـیحی کـه بـرای ملائم درنظر دارد بسنده می کند.
با بررسی جایگاه طـرح هـر تعریـف در منظومۀ فکری بوعلی قصد داریم به این نکته پی ببریم که آیا بین بیـان هـای گونـاگون بوعلی دربارة چیستی لذت با مباحثی که در آن مطرح شده ارتباطی برقرار است یا خیر؟ مباحثی که مسائل مربوط بـه لـذت و تعریـف آن در آنهـا مطـرح شـده اسـت ، چهـار مبحث اند که بدین شرح اند: ١- مبحث معرفت ذات الهی : در سه اثر النجاه من الغرق فی بحر الضلالات ، الشفاء و المبدأ و المعاد، مطالب در باب موضوع لذت ذیل بحث کلی معرفـت ذات الهـی بـا نـام «فصل فی انه بذاته معشوق و عاشق و لذیذ و ملتذ و ان اللذه هی ادراک الخیر الملائـم » مطرح شده است و مطالب آنها مگر در موارد جزئی با هم مطابقت دارند.