چکیده:
از جمله اصول حاکم بر جنگ در نظام حقوق بینالملل معاصر، اصل تفکیک است. براساس مواد 48، 51 (2) و 52 (2) پروتکل الحاقی اول به کنوانسیونهای ژنو، حملات فقط میتواند علیه رزمندگان انجام گیرد و نباید متوجه افراد غیرنظامی باشد. در عین حال براساس بند 3 مادۀ 51 همان سند، این حمایت با شرکت مستقیم غیرنظامیان در جریان درگیری از دست میرود. با وجود این به دلایلی چند از جمله فقدان ضمانت اجرای حقوقی و کیفری کافی، قواعد حقوق بشردوستانۀ بینالمللی کمتر به اهداف خود نزدیک شدهاند. حقوق بشردوستانۀ اسلامی در اوج انحطاط حقوق جنگ در میان ملل، اصل تفکیک را الزامآور شناخته و تجاوز به غیرنظامیان را ممنوع اعلام داشته است. این مصونیت گاه بهطور خاص تا آنجا تفسیر موسع میشود که حتی قواعد بشردوستانۀ معاصر را نیز درمینوردد. گواه صحت این مبنای نظری سیرۀ عملی پیامبر(ص) و گزارشهای تاریخی در خصوص تعداد قربانیان در جنگهای پیامبر(ص) است. در نوشتار پیش رو با تکیه بر روش تحلیلی – تطبیقی، و با بررسی منابع کتابخانهای، پرده از چهرۀ اصل تفکیک از منظر اسلام برمیدارد.
One of the principles governing the war in contemporary international law is the principle of distinction. According to the Articles 48, 51 (2) and 52 (2) of the Additional Protocol I to Geneva Conventions, attacks can only be carried out against combatants and should not be directed against the civilians. At the same time, according to the third paragraph of Article 51 of the same document, this support will be lost through direct involvement of the civilians during the conflict. However, for some reasons such as the lack of sufficient legal and criminal executive guarantees, the international humanitarian law has become less relevant to its goals. At the height of the degradation of the law of war among nations, Islamic humanitarian law has recognized the principle of distinction as a binding principle and prohibited the invasion against civilians. This immunity is sometimes specifically extended even beyond the contemporary humanitarian law. This theoretical basis will be completed and confirmed in the light of the Prophet's practice, and is evidenced by historical reports about the number of victims of the Prophet's wars. Relying on the analytical-comparative method, the present article seeks to draw on the library sources and to reveal the face of the principle of distinction from the perspective of Islam.
خلاصه ماشینی:
نگارنده در اين نوشتار در پـي پاسخ به يکي از همين پرسش ها در خصوص «حق در جنگ » است : آيا در جريـان جنـگ ، کشتن يا ايراد هرگونه صدمه به افرادي بيش از آنان که مبادرت بـه عمليـات جنگـي عليـه نيروهاي مسلح اسلام مي کنند جايز است يا خير؟ به تعبيري ديگر، آيـا مـي تـوان جمعيـت بيشتري از نيروهاي مسلح دشمن را مورد تعرض قرار داد؟ (اصـل کمـي تفکيـک ).
چهارم آنکه حتي با فرض پذيرش جهاد دعوت ، علـت تامـه بـراي کشـتن دشـمنان يـا آسيب به آنان در جريان جنگ ، کفر ايشان است يا جنگيدن و مقاومت آنها در مقابل جهـاد دعوت ؟ شافعيان وجـه نخسـت را برمـي گزيننـد (شـافعي، ١٤١٠ق ، ج ٤: ٢٥٧)، امـا سـاير مذاهب اسلامي بر وجه دوم پاي مي فشارند (ابن رشد، ١٤٢٥ق ، ج ٢: ١٤٦؛ ابن تيميه ، بـي تـا، ج ١: ١٥٩؛ قرضاوي، ٢٠٠٩ م ، ج ١: ٧٥٧؛ فضل الله ، ١٤١٨ق : ٢٦٣).
اما نويسـنده در ادامـه بـا تفکيـک مصـونيت جاني و احوال شخصيه ، معتقد است با تحقق شبهۀ کتابي بودن ، حتي با وجود اصـل لفظـي (عموم ) و شک در شبهۀ مصداقي مخصص ، به استناد اصل احتياط در خون ها به مصـونيت جاني اين گروه حکم مي شود، ولي در احوال شخصيه با وجود چنين ترديدي، به آنها اجازة استقرار بر چنين نظامي داده نمي شود؛ زيرا احترام نيازمند دليل اسـت ، خصوصـا بـا فـرض وجود باطل در اعتقاد ايشان (بحراني، ١٤٢٩ق ، ج ٢: ٢٨٩).
Al-Shafiʽi, Muhammad ibn Idris (1990), Kitab Al-Umm, Beyrut, Dar Al- Marefah.
al-Shawkani, Muhammad Ibn Ali (1999), Irshad Al-Fuhul, Damascus, Dar Al- Kitab Al-Arabi.
Tusi, Muhammad Ibn Hasan (1980), al-Nihayah fi Mujarrid-i Fiqh wal Fatawa, Beyrut, Dar Al-Kitab Al-Arabi (in Arabic).