چکیده:
مکتب تفکیک، مکتب نوظهوری است. برخی آن را نه مکتبی جدید، بلکه ادامۀ همان «مکتب معارفی خراسان» یا «مکتب معارف اهل بیت(ع)» میدانند که آغاز آن به عصر میرزا مهدی غروی اصفهانی برمیگردد. شالودۀ فکری این مکتب، معرفی قرآن و سنت بهعنوان تنها منابع شناخت است. مخالفان، آن را نواخباریگری میدانند، زیرا تأکید این مکتب بر استناد به ظواهر قرآن و سنت بهعنوان تنها منابع شناخت، رواج ظاهرگرایی در این مکتب را به ذهن میآورد. دو نقطۀ افتراق مهم بین این دو وجود دارد؛ یکی آنکه مکتب تفکیک برخلاف اخباریگری برای عقل در مراتبی اعتبار قائل است. دیگر آنکه برخلاف اخباریگری اجتهاد و علم اصول را رد نمیکند، هرچند نتیجۀ آرای آن تحدید و تضعیف علم اصول باشد. با وجود این نقطۀ اشتراک انکارناپذیر آن دو مکتب نصگرایی و تأکید بر استناد به ظواهر آیات و روایات است.
The school of separation is a new school. It is considered by some scholars to be the continuation of “Learning School of Khorasan” or “Learning school of Ahl-ul-Bayt (AS)”, which began at the time of Mirza Mahdi Gharavi Isfahani, but not a new school. It is based on the idea of introducing the Holy Quran and the Sunnah as the only sources of knowledge. The school of separation is considered by the opponents as the new variation of traditionalism, because its emphasis on citation to the appearance of the Holy Quran and the Sunnah as the only sources of knowledge reminds of the promotion of externalism. There are two basic differences between two schools of separation and traditionalism. First, the separation school, contrary to traditionalism, accepts the function of wisdom in some stages. Second, it does not deny ijtihad and principles of Islamic jurisprudence (Osul) as traditionalism does, even if they result in the limitation and weakening of the principles of Islamic jurisprudence. However, the most common undeniable characteristic of these two schools is textualism and their emphasis on the citation to the appearance of the verses of the Holy Qurans and Islamic traditions.
خلاصه ماشینی:
دو سؤال اساسي مطرح است ، اول آنکه با توجه به اينکه مکتب تفکيک ادامۀ راه مکاتب ديگر شناخته شده است ، آيا ميتواند مکتب جديدي باشد؟ ديگر آنکه از حيـث چيسـتي و خط علمي اين مکتب چه تصويري از خود ارائه داده است که سبب ايجاد تصور هماننـدي آن با اخباريگري شده و آيا چنين تصوري درست است ؟ نوشتار حاضر ابتدا نمايي کلـي و کوتاه از اخباريگري ارائه ميدهد و سپس آراي تفکيکيها را بيان ميکند تا ضـمن مقايسـۀ اجمالي آنها پاسخ پرسش هاي بالا را بيابد.
مقالات مذکور دو ويژگي دارند؛ اول آنکه اغلب فلسـفه سـتيزي مکتـب تفکيک را محور توجه خود قرار داده اند؛ دوم آنکه آثار مذکور يا توسط پيروان و طرفداران مکتب تفکيک و فقط در دفاع از انديشه هاي اين مکتب و اثبـات حقانيـت آن نوشـته شـده است ، يا نويسندگان آنها مخالفان مکتب تفکيک و طرفداران مکاتب رقيب بوده اند که به ذم و رد مکتب تفکيک پرداخته اند.
از جديدترين کتاب هـاي تـأليف شـده بـا موضـوع مکتـب تفکيک ، «سوداي تفکيک » به نويسندگي سيد حسن اسلامي اردکاني است که علاوه بر طرح آراي اين مکتب ، به فلسفه ستيزي و مقابله جويي آن با فلاسـفه پرداختـه اسـت .
مقالۀ حاضر اما با رويکردي متفاوت به بررسي و واکاوي مجموعه آراي اين مکتب پرداخته و سعي بليغ شـده اسـت بـدون آنکـه مکتب تفکيک ، کلا معيوب و مردود معرفي شود، خـط مشـي علمـي و اسـتنباطي آن تبيـين شود، البته به مهم ترين انتقادهاي واردشده بـر ايـن مکتـب يعنـي ضـديت آن بـا فلسـفه و مقارنت آن با اخبارگري نيز پرداخته شود.
Maktab Tafkik,Qom: Dalil ma publishing.