چکیده:
حقیقت دین پدیده دیرپایی است که همواره پرسشهای فراوانی را در ذهن پژوهشگران موضوع دین مطرح کرده است. تاریخ پیدایش دین، خاستگاه دین، سرشت و تعریف دین، انواع دین و نیز چگونگی کارکردهای فردی و اجتماعی آن، برخی از همین ابهامهاست که خاطر فیلسوفان دین را به خود مشغول داشته است. درازدامنی این پدیده و تأملات پیرامونی آن، نگارنده را بر آن داشته تنها با تمرکز بر معنای دین حق و انواع آن از نگاه عرفانی بهویژه ابنعربی، برخی از این چالشهای موجود را پاسخ دهد؛ لذا پرسش اصلی این نوشتار آن است که معنای دین و انواع آن با تأکید بر اندیشههای ابنعربی کدام است؟ پژوهش حاضر با روشی توصیفی- تحلیلی نشان میدهد ابنعربی با تقسیم دین حق به تأسیسی و امضایی سه معنای تشکیکیِ انقیاد، جزا و عادت را در دین تأسیسی نهفته دانسته است. توجه به این سه معنا، ضمن دریافت دقیق ماهیت دین، از حقایق قرآنی بسیاری در این باره نیز پرده بر خواهد داشت. تقسیم دین به مستقیم و غیر مستقیم نیز از دیگر تقسیمات اوست.
ان حقیقه الدین هی ظاهره قدیمه جدا ولطالما طرحت العدید من التساولات فی اذهان الباحثین والمحققین فی موضوع الدین. ان تاریخ نشاه الدین واصله وطبیعته وتعریفه وانواعه وکیفیه تطبیقاته الفردیه والاجتماعیه، من بین المواضیع التی شغلت اذهان فلاسفه الدین. کما ان استمراریه هذه الظاهره والتاملات المرتبطه بها جعلت الباحث یجاوب علی بعض هذه التحدیات الموجوده فقط عن طریق التاکید علی معنی الدین الحقیقی وانواعه ومن وجهه النظر العرفانیه وخاصه لابن عربی. وبالتالی فان السوال الريیسی فی هذا البحث یتمحور حول معنی الدین وانواعه مع التاکید علی افکار ابن عربی. ان البحث الحالی یبین من خلال الطریقه الوصفیه التحلیلیه ان ابن عربی یعتقد بوجود ثلاثه معانی تشکیکیه خفیه فی الدین التاسیسی وهی الانقیاد والجزاء والعاده من خلال تقسیم الدین الحقیقی الی تاسیسی وامضايی. حیث ان التدقیق بهذه المعانی الثلاثه فضلا عن الادراک الدقیق لماهیه الدین، سیکشف عن العدید من الحقايق القرانیه فی هذا السیاق. کما ان تقسیم الدین الی دین مباشر وغیر مباشر هو تقسیم اخر من تقسیماته.
The essence of religion is a long-standing phenomenon that has always raised many questions in the minds of researchers in the field. The history of religion, the origin of religion, the nature and definition of religion, types of religion and how it functions individually and socially, are some of the ambiguities that have occupied the minds of philosophers of religion. The longevity of this phenomenon and its surrounding reflections have made the author answer some of these existing challenges only by focusing on the meaning of the true religion and its types from the mystical point of view, especially Ibn Arabi; Therefore, the main question of this study is: what is the meaning of religion and its types with emphasis on Ibn Arabi's thought? The present study shows in a descriptive-analytical way that Ibn Arabi, by dividing the right religion into original religion and secondary religion, has considered the three skeptical meanings of submission, punishment and habit to be included in the former type of religion. Paying attention to these three meanings, while understanding the exact nature of religion, will also reveal many Qur'anic truths in this regard. The division of religion into direct and indirect is another of his divisions.
خلاصه ماشینی:
درازدامني اين پديده و تأملات پيراموني آن ، نگارنده را بر آن داشـته تنهـا با تمرکز بر معناي دين حق و انواع آن از نگاه عرفاني به ويژه ابن عربي، برخـي از اين چالش هاي موجود را پاسخ دهد؛ لذا پرسش اصلي اين نوشتار آن اسـت کـه معناي دين و انواع آن با تأکيد بر انديشه هاي ابـن عربـي کـدام اسـت ؟ پـژوهش حاضر با روشي توصيفي- تحليلي نشان ميدهد ابن عربي با تقسيم دين حـق بـه تأسيسي و امضايي سه معناي تشکيکي انقياد، جزا و عادت را در ديـن تأسيسـي نهفته دانسته است .
ممکن است توهم شود که اگر دين به معناي انقياد، قائم به عبد است و اوست که دين را ايجاد ميکند، پس چگونه در قرآن کريم دين خالص به خدا نسبت داده ميشود، «الا لله الدين الخالص » (زمر: ٣)، ابن عربي در پاسخ به ايـن تـوهم از ايـن اصل عرفاني مدد ميگيرد که اگر انسان مظهر صفات الهي و نازل منزلـه اوسـت ، فعلش نيز نازل منزله فعل الهي بوده و چون دين ، فعل عبـد اسـت ، مـيتـوان بـا نگاهي دقيق تر فعل عبد را فعل خدا نيز دانست (همان ).
با تأکيد بر اين مقدمه ، در نگاه ابن عربي، انقياد تشـريعي و بـه دنبـالش منقـاد تشريعي آن کسي است که مطيع اوامر الهي در دين تأسيسي بـوده و دسـتورهاي شريعت را سرمه ديدگان خـود قـرار داده باشـد و انقيـاد تکـويني آن اسـت کـه موجودي از روي تکوينش و به اقتضاي اسم حاکم بـر خـود عمـل کـرده باشـد؛ بنابراين با لحاظ معناي باطني انقياد ميتوان چنين نتيجه گرفت کـه هـم مخالفـان شريعت و کفار، ديندار و منقاد به شمار ميروند و هم خداونـد نسـبت بـه آنـان انقياد دارد.