چکیده:
مبنای شکلگیری فمینیسم بهعنوان یک جنبش اجتماعیِ زنان در آغاز، برابری میان زن و مرد بود اما به فراخور زمان، جریانات دیگری از آن متولد شدند که برخی از آنها تنها برای حقوق برابر به مبارزه برنخاسته بودند، بلکه قائل به دیدگاه برتریِ زن نسبت به مرد در همۀ جهات بودند. فمینیسم در نیمۀ دوم قرن بیستم به حوزۀ آکادمی ورود پیدا کرد و به نظریهپردازی در بسیاری از علوم پرداخت. دراینمیان خانواده یکی از موضوعاتی است که همواره موردِتوجه نظریهپردازان فمینیسم بوده و نظریات متفاوت و جهتگیریهای ایشان سبب تغییر در مفهوم نهاد خانواده در قرن اخیر شده است. نوشتار حاضر در ابتدا به تحلیل دو مفهوم فمینیسم و خانواده پرداخته، سپس رویکرد فمینیسم را نسبت به خانواده موردِبررسی قرار میدهد. درنهایت نیز تحول مفهوم خانواده در تقابل با فمینیسم تبیین خواهد شد. روش این پژوهش تحلیلی ـ توصیفی بوده و نتایج بهدستآمده از آن نشان میدهد که بعضاً مفهوم خانواده، ساختار و کارکردهای آن از بسیاری جهات تحت تأثیر مکتب فمینیسم دگرگونشده است و امروزه ما شاهد تنوعی از ساختارها تحت عنوان نهاد خانواده هستیم.
The basis for the formation of feminism as a women's social movement was initially equality between men and women, but over time other currents emerged, some of which did not only fight for equal rights, but also held the view that women were superior to men. They were in all directions. Feminism entered the academy in the second half of the twentieth century and engaged in theorizing in many sciences. Among these, the family is one of the topics that has always been the focus of feminist theorists, and their different theories and orientations have changed the concept of the institution of the family in the last century. The present article first analyzes the two concepts of feminism and family, then examines the approach of feminism towards the family. Finally, the evolution of the concept of family as opposed to feminism will be explained. The method of this research is analytical-descriptive and the results obtained from it show that sometimes the concept of family, its structure and functions have been changed in many ways under the influence of feminism and today we see a variety of structures as family institution.
خلاصه ماشینی:
com چکیده : مبنای شکل گیری فمینیسم به عنوان یک جنبش اجتماعی زنان در آغاز، برابری میان زن و مرد بود اما به فراخور زمان ، جریانات دیگری از آن متولد شدند که برخی از آنها تنها برای حقوق برابر به مبارزه برنخاسته بودند، بلکه قائل به دیدگاه برتری زن نسبت به مرد در همۀ جهات بودند.
فرضیه تحقیق حاضر این است که مکتب فمینیسم ازطریق مخالفت با ازدواج ، تلاش درجهت ایجاد جامعۀ دوجنسیتی ، انکار غریزه مادری ، اصلاح قوانین طلاق ، رواج سیاست های تک حضانتی ، مطالبۀ حق سقط جنین ، حق کنترل باروری بر تحول مفهوم خانواده تأثیرات منفی می گذارد.
8. George Ritzer, Sociological Theory (New York: McGraw-Hill, 2011), 454.
Susan James, “The pervasiveness of male domination”, in Routledge Encyclopedia of Philosophy, (England: Taylor and Francis, 1998), https://www.
١-١-٤- موج سوم جنبش زنانه از دهۀ ١٩٨٠ تا ١٩٩٠ واژٔە جامعۀ پساصنعتی یا پست مدرن مصطلح شد و سرمایه داری بی سازمان به منصۀ ظهور رسید که دستیابی به سود بیشتر با نیروی کار آزاد، بازر آزاد کالا و سرمایه را سرلوحه خود قرار داد، بدین ترتیب دولت رفاه تضعیف گردید و زنان که به شدت تحت تأثیر این تحول قرارگرفته بودند، تصور کردند که شکل جدیدی از پدرسالاری در قالب سرمایه داری جدید بازتولید شده است و آنان قادر به رقابت با مردان در بازار آزاد کار و کالا و سرمایه نیستند و به دلیل بارداری و تربیت فرزندان ، از فقدان یا تضعیف دولت رفاه آسیب می بینند.
Maxine Baca Zinn, “Feminism and family studies for a new century”, The Annals of the American Academy of Political and Social Science 571(2000): 52-53.
Simone De Beauvoir, The Second Sex, Translation by Constance Borde and Sheila Malovany-Chevallier (New York: vintage, 2011), 506,586,587.