چکیده:
در دعوای مدنی پس از اعلام ختم رسیدگی دادگاه اقدام به صدور رأی مینماید، رأی صادره اعم از حکم و قرار میباشد. دادگاهها در تعیین نوع رأی با رعایت ملاک و معیار قانونی، اختیار تعیین دارند که بعد از ختم رسیدگی اقدام به صدور حکم و قرار نمایند؛ قانون آیین دادرسی مدنی دادگاههای عمومی و انقلاب، رأی را تعریف ننموده ولی در ماده 299 ملاک و معیار اقسام رأی را بیان نموده است. اقدام دادگاهها دراینخصوص در معرض نظارت دادگاههای عالی میباشد و وضعیتهای متفاوتی دراینخصوص قابلطرح میباشد که در رویه قضایی مصادیقی از این موارد وجود دارد و شایسته بررسی میباشند. بهگونهای که در مواردی دادگاههای عالی، حکم صادره از دادگاه بدوی را قرار و بالعکس تلقی نموده و توصیف آن را تغییر دادهاند. هدف از این مقاله بررسی معیار و ملاک صحیح انتخاب رأی برای دادگاهها و بیان شیوه نظارت مراجع عالی در رسیدگی به کارگیری معیار و نوع آراء به شیوه صحیح میباشد و اینکه تغییر توصیف رأی دادگاههای بدوی در مراجع عالی بهگونهای که قرار بهحکم و یا تغییر حکم به قرار شود، دارای مبنای قانونی برای اقدام میباشد یا خیر؟ دراینخصوص با مراجعه به دکترین حقوقی و با بررسی آرای صادره در دادگاهها، با روش توصیفی ـ تحلیلی و با بررسی آراء و نظارت حقوقدانان و رویه قضایی به بررسی موضوع پرداختهشده است تا مبنای تغییر حکم به قرار و نیز قرار به حکم و آثار هرکدام تشریح شوند.
Upon declaring the termination of theproceedings, the court renders a judgement, whichcovers both the order and the sentence. Courts have the discretion to determine the type of judgementin accordance with legal criteria and to issue anorder andasentenceafter the termination of the hearing.The Code of Civil Procedure of Public and Revolutionary Courts has not definedjudgementbut in Article 299, the criteria for the judgementare specified. The actions of the courts are subject to the surveillance of the Supreme Courts;therefore, different circumstances may be brought about in the case, which are worthy of consideration and investigation in the judicial procedure.Sometimes, the Supreme Court has considered the sentenceof the lower court as an order or vice versa, and have alteredthe sentence. This article aims to examine the right criteriafor passing a judgementin the court of lawandto explainhow the Supreme Court oversees the proceedingsduring the application of the criteria and types of judgementscorrectly. It also tries to explain whether changing the lower court's judgementin the Supreme Court in with the consequence thattheorder is altered to a sentenceand vice versa have a legal basis for taking action or not? The method used in this study is the descriptive-analytical method.Therefore, referring to the legal doctrine and examining the judgements of the courts, and investigating the opinions and supervision of the lawyers and the judicial procedure the researcher tries toexplore and explain the bases for changingasentenceto anorder and vice versaand state the effects of each case.
خلاصه ماشینی:
همچنین اقدام مرجع رسیدگی به اعتراض باید با رعایت عدم ورود در ماهیت دعوا توسط مرجعی باشد که رأی مورداعتراض را صادر نموده است ؛ و همچنین آیا تلقی قرار از حکم و نیز تلقی حکم از قرار برای مراجع عالی در مقام نظارت و رسیدگی به اعتراض تجدیدنظر و فرجام ، امکان دارد یا خیر؟ که در رویه قضایی موارد و مصادیقی وجود دارند، مرجع عالی اقدام به تغییر توصیف رأی مورداعتراض نموده است ؛ براین اساس هدف از این مقاله بررسی اقدام مرجع اعتراض درصورت مواجهه با آرایی می باشد که در مرجع بدوی به صورت اشتباه و نادرست عنوان رأی انتخاب شده است ؛ بدین گونه که رأی مورداعتراض به صورت حکم بوده ولی دادگاه صادرکننده وارد ماهیت دعوا نشده است و یا اینکه رأی مورداعتراض به صورت قرار بوده ، درحالی که شیوه استدلال و اقدام دادگاه با ورود در ماهیت دعوا بوده و می بایستی حکم صادر نماید؛ زیرا انتخاب نادرست هرکدام از حکم و قرار به جای دیگری تأثیر مستقیم در حقوق اصحاب دعوا داشته و در مواردی باعث تضییع حقوق حقه اصحاب دعوا می شود.
م تغییر داده و رأی فرجام خواسته را تأیید می نماید؛ و نیز چنانچه حکم را قرار تلقی و آن را نقض نماید، حکم آن در ماده ٤٠٣ بیان نشده است که به نظر می رسد چنین اختیاری را دارا باشد؛ زیرا دیوان عالی کشور درهرحال بعد از نقض رأی اعم از اینکه به صورت قرار باشد و یا به صورت حکم باشد جهت رسیدگی مجدد به دادگاه تالی اعاده می نماید.