چکیده:
در سالهای اخیر مفهوم دیرش سهام به عنوان یک سنجه ریسک برای توضیح بازده انتظاری در مدلهای قیمتگذاری دارایی سرمایهای معرفی شده است؛ تحقیقات تجربی نشان میدهند ساختار زمانی بازده سهام، نزولی است در حالیکه با افزایش دیرش و به دلیل افزایش ریسکهای مترتب بر سرمایهگذاریهای انجام شده طی زمان، انتظار بر افزایش بازده است. در این تحقیق با استفاده از فرمول دیچاو برای محاسبۀ دیرش سهام، مقادیر دیرش را برای نمونهای از شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران طی دوره 1387 تا 1397 محاسبه کرده و مجموعۀ نمادهای مورد بررسی به چهار سبد بر حسب دیرش تقسیم گردید. مقایسۀ میانگین دیرش و بازده چهار سبد نشان میدهد که ساختار زمانی بازده سهام در ایران نیز نزولی است؛ موارد مختلفی برای توضیح این رفتار ارائه شده است و در این تحقیق به نقش دولت در قیمتگذاری محصول شرکتها، به عنوان یک عامل مؤثر و معنادار در عدم کارایی بورس اوراق بهادار پرداخته شده است. نتایج نشان میدهد سرکوب بیشتر قیمت محصول بنگاه تولیدی توسط نظام قیمتگذاری دولتی، با ارزشگذاری بالاتر قیمت سهام شرکت در بازار و در نتیجه میانگین بازده کمتر سهم رابطۀ مستقیم دارد. لذا فروش سهام شرکتهای با بیشترین سرکوب قیمت محصول (شرکتهای با دیرش بیشتر) و خرید سهام شرکتهای با کمترین سرکوب قیمت محصول (شرکتهای با دیرش کمتر)، به عنوان یک استراتژی سرمایهگذاری مطرح میشود.
Implied equity duration has been developed in recent years as a risk measure in capital asset pricing models to explain expected returns. Empirical studies indicate a downwards-sloping pattern in the term structure of equity returns; nevertheless, longer duration implies higher expected returns mostly because longer investment horizon is positively associated with more risks. In this research we employ Dechow’s formula to calculate implied equity duration of a sample of firms listed on Tehran stock exchange from 2008 to 2018. The sample is divided into four portfolios sorted in terms of duration. The results indicate a downwards sloping terms structure of equity return. In the literature a number of reasons are proposed to explain this pattern; we refer to the state’s regulation in the pricing of firm’s products or services. According to the results the more regulatory interference in the pricing of firms’ products and services, the higher stock valuation and the less expected returns; thus our proposed investment strategy is to take short position in the stocks with the most price suppression of the products (high duration stocks) and to take long positions in the stocks with the least price suppression of the products (low duration stocks).
خلاصه ماشینی:
دانشگاه شهيدبهشتي شاپاي چاپي: ٤٦٣٧-٢٦٤٥ نشريه چشم انداز مديريت مالي شاپاي الکترونيکي: ٤٦٤٥-٢٦٤٥ شماره ٣٤ ـ تابستان ١٤٠٠ ص ص ٣٤-٩ تأثير و نقش دولت در ديرش سهام در بورس اوراق بهادار تهران علي نمکي ، پژمان شعبان پور فرد، رسول سعدي*** ** 1 چکيده در سـال هاي اخير مفهوم ديرش سـهام به عنوان يک سـنجه ريسـک براي توضـيح بازده انتظاري در مدل هاي قيمت گذاري دارايي سرمايه اي معرفي شده است ؛ تحقيقات تجربي نشان ميدهند ساختار زماني بازده ســـهام ، نزولي اســـت در حاليکه با افزايش ديرش و به دليل افزايش ريســـک هاي مترتب بر سرمايه گذاريهاي انجام شده طي زمان ، انتظار بر افزايش بازده است .
مقايسـۀ ميانگين ديرش و بازده چهار سـبد نشـان ميدهد که سـاختار زماني بازده سهام در ايران نيز نزولي است ؛ موارد مختلفي براي توضيح اين رفتار ارائه شده است و در اين تحقيق به نقش دولت در قيمت گذاري محصول شرکت ها، به عنوان يک عامل مؤثر و معنادار در عدم کارايي بورس اوراق بهادار پرداخته شده است .
با توجه به اين واقعيت که دولت در ايران نقش بسيار وسيعي در اقتصاد داشــته و نظارت هاي گســترده اي را در بازارهاي مختلف انجام ميدهد و با توجه به اينکه ميزان اين نظارت ها و بالاخص نحوه قيمت گذاريها در بازارهاي مختلف ميتواند متفاوت باشــد، لذا به عنوان يک امکان بالقوه ، آثار نقش دولت در نزولي بودن ساختار زماني بازده سهام در ايران مورد بررسي قرار گرفته است .
Implied Equity Duration and Excess Stock Return: The Evidence from Tehran Stock Exchange.