چکیده:
بحث از امر سیاسی مبحثی جدید در حوزه فلسفه سیاسی است که در نیمه دوم سده بیستم متأثر از اندیشمندانی مثل اشمیت و آرنت رونق پیدا کرد؛ و در ادامه با نظریهپردازی فوکو، دریدا، بدیو، ژیژک و رانسیر گسترش یافت. یکی از اندیشمندان سیاسی معاصر که بیش از دیگران دغدغه بحث از امر سیاسی در ذیل چرخش پسامدرن را دارد، شانتال موف است. وی همواره درصدد است تا ضمن نقد پیامدهای فکری سنتهای غالب در بحث از امر سیاسی که حول دو مفهوم دوستی و ضدیت در نوسان هستند، قرائتی پسامدرن و پسامارکسیستی از امر سیاسی ارائه دهد. دو پرسش پژوهشی در این مقاله مطرح شدهاند: 1. چگونه موف پذیرش «دیگری» و تعارض را همزمان در صورتبندی خود از امر سیاسی تجمیع میکند؟ 2. رویکرد موف در خصوص امر سیاسی چه نسبتی با چرخش پسامدرن دارد؟ برای یافتن پاسخهای مناسب برای این پرسشها، نوشتههای موف و اندیشمندان منتقد یا موافق برداشت وی از امر سیاسی در چارچوب پسامدرنیسم بررسی میشود. در فرضیه استدلال میشود که موف بهواسطه اخذ مفاهیم فلسفی ژاک دریدا همچون مکملیت و تمایز قادر به ارائه منطقی از امر سیاسی میشود که این پدیده را در حد فاصل پذیرش دیگری و آنتاگونیسم قرار میدهد. با تحلیل آثار موف و در نظر گرفتن برداشتهای انتقادی سایر اندیشمندان از نظریه موف درباره امر سیاسی، نتیجه گرفته میشود که موف با قرار دادن مفهوم رقیب و رقابت در بطن قرائت خود از امر سیاسی، قسمی سیاست پیکارجویانه را تبیین میکند که منطبق با چرخش پسامدرن است، زیرا قرائت موف از امر سیاسی مبتنی بر مؤلفههایی مانند ضد ذاتباوری و ضد مبناانگاری است که از جمله مهمترین مقولات چرخش پسامدرن بهشمار میآیند.
The discussion of The political is a new topic in the field of political philosophy that flourished in the second half of the twentieth century under the influence of thinkers such as Schmitt and Arendt, and continued with the intellectual work of Foucault, Derrida, Badiou, Zizek and Ranciere. One of the contemporary political thinkers who is most concerned with discussing politics under the postmodern turn is Chantal Mouffe. Mouffe always seeks to provide a postmodern and post-Marxist reading of politics while critique of the intellectual implications of the dominant traditions in the discussion of politics that revolve around the two concepts of friendship and antagonism. The main question of the article revolves around the question of how Chantal Mouffe integrates (other) acceptance and conflict at the same time in his formulation of politics? And basically what does Chantal Mouffe's approach to politics have to do with the postmodern turn? The main premise of the article is that Mouffe, by acquiring Jacques Derrida's philosophical concepts such as supplement and difference, is able to present a logic of the political that places this phenomenon between the acceptance of ،The Other and antagonism. Thus, by placing the concept of rivalry and competition at the heart of his reading of politics, Chantal Mouffe explains a kind of Agonistic politics that is consistent with the postmodern turn, because Mouffe's reading of politics is based on elements such as anti-essentialism and anti-foundationalism.
خلاصه ماشینی:
شانتال موف و منطق امر سياسي احمد خالقي *١ ، مصطفي انصافي 2 ١ دانشيار، دانشکده حقوق و علوم سياسي ، دانشگاه تهران ٢ دانشجوي دکتري انديشه سياسي ، دانشگاه علامه طباطبائي چکيده بحث از امر سياسي مبحثي جديد در حوزه فلسفه سياسي است که در نيمه دوم سده بيستم متأثر از انديشـمنداني مثل اشميت و آرنت رونق پيدا کرد؛ و در ادامه با نظريه پردازي فوکو، دريدا، بديو، ژيژک و رانسير گسترش يافت .
با تحليل آثـار مـوف و در نظـر گـرفتن برداشت هاي انتقادي ساير انديشمندان از نظريه موف درباره امر سياسي ، نتيجه گرفته مي شود که موف با قرار دادن مفهوم رقيب و رقابت در بطن قرائت خود از امر سياسي ، قسمي سياست پيکارجويانه را تبيين مي کند که منطبق با چرخش پسامدرن است ، زيرا قرائت موف از امر سياسي مبتني بر مؤلفه هايي مانند ضـد ذات بـاوري و ضـد مبنـا انگاري است که از جمله مهم ترين مقولات چرخش پسامدرن به شمار مي آيند.
تلقي ضديتي از امر سياسي مساله جديدي نيست ، زيرا در سنت غالب انديشه سياسي مدرن که هابز طلايه دار اصلي آن بود، به طور اساسي سياست با پديده هايي مانند جنگ داخلي و «نبرد همه عليه همه »٢ عجين شده بود، اما راه حل غلبه بر اين بحران همواره در تأسيس قدرتي اقتدارگرا پنداشته شد که ضمن حل و هضم تکثر نيروهاي اجتماعي و سياسي بتواند اجماع را بر جامعه حاکم سازد، و نظم را به اجتماع بازگرداند.
ژاک رانسير به عنوان يکي از انديشمنداني که همواره در آثار خود دغدغه شناخت امر سياسي را داشته است ، براي روشن تر شدن اين مفهوم سه گرايش ضدسياسي را برمي شمارد:١ نخست ؛ کهن سياست که به کوشش هاي هواداران زندگي اجتماعي ١.