چکیده:
مسئله این مقاله ضمن بررسی چند تفسیر اصلی از اصالت وجود، تفسیر دیدگاه ملاصدرا با روش راوی سوم است. طبق این تفسیر آنچه در اصالت وجود اصل است، تمایز ذهن و عین یا ماهیت و وجود و تفاوت احکام هر یک و رابطه آنها است. با این حال ملاصدرا مدعای خویش را در قالب قضیه «وجود موجود است» بیان میکند و این قضیه را از سنخ حمل شایع صناعی میداند. در تفسیر این مقاله از دیدگاه ملاصدرا سه گزاره اصلی درون مایه اصالت وجود وی میباشد: وجود مصداق دارد، ماهیت در خارج مصداق ندارد و ماهیت به عرض وجود و مجازا در خارج مصداق دارد. این سه گزاره به صورت کلی در سایر تفاسیر نیز مطرح میشود، اما شرح هر کدام متفاوت است. اما تمایز اصلی تفسیر این مقاله، آن است که ماهیت اساسا امکان صدق بر خارج را ندارد.
. In addition to a study of the major interpretations of the "principality of existence", (ʾIsala al-wujud) this article studies Mulla Sadra's view through the third person narration method. According to this method, the main point in "principality of existence" is the distinction, the rules and the relation of existence and quiddity. Mulla Sadra describes his view in the form of the proposition, "Existence exists", and he claims that this proposition is a "common technical Predication." This proposition can be interpreted as follows: 1. Quiddity has instantiations in the external world. 2. Quiddity does not have any instantiation in the external world. 3. Quiddity, primarily, does not have any instantiation in the external world, but it has instantiations through existence. There are many explanations for each of the three interpretations. The major point of this article is that it is not possible for quiddity in-itself to exist in the external world.
خلاصه ماشینی:
جنبه اولتمايز ذهن و خارج و مفاهيم ذهني با موجودات خارجي است و جنبه دوم که بر اساس اين شکل مي گيرد، بررسي مفهوم وجود و مصداق داشتن آن است که در قضيه «وجود موجود است » بيان مي شود.
پس گام نخست و مهم در اصالت وجود، تاکيد بر اين مسئله است که هيچ گاه امکان ندارد موجود خارجي ، در ذهن باشد و يا مفاهيم ذهني ، در خارج يافت شوند.
در جاي ديگر به تفصيل به بررسي اين دو قول و ادله آن ها خواهيم پرداخت ، اما اجمالا، دليل سهروردي بر اعتباري بودن مفهوم وجود، يعني بر اين که شي ء خارجي نمي تواند مصداق وجود باشد، اين است که مفاهيم ماهوي بر خارج صدق مي کنند، يعني ما اشياء خارجي را نشان مي دهيم و بر آن ها، مفاهيم ماهوي را حمل مي کنيم .
اين که چرا شي ء خارجي نمي تواند همزمان هم مصداق مفهوم وجود باشد و هم مفاهيم ماهوي ، بحث مفصلي دارد که البته اين مطلب مورد قبول ملاصدرا نيز هست و اساسا يکي از مباني اصالت وجود، همين مسئله است .
اما اينکه چرا ّ معناي «موجود» مصداق داشتن است ؟ در عبارت ملاصدرا چنين آمده : « کل مفهوم - کالانسان مثلا- اذا قلنا انه ذو حقيقة أو ذو وجود، کان معناه ان في الخارج شيئا يقال عليه و يصدق عليه انه انسان » [۷، ص۱۲٠] اما آيا اين معنا از «موجود» مورد نظر همگان است ؟ ظاهرا چنين است و از عبارات شيخ اشراق که به نوعي مدعي اصلي در مقابل اصالت وجود ملاصدراست نيز بر مي آيد که مقصود از موجود، همين مصداق داشتن در خارج است .