چکیده:
اکراسیا یا ضعف اخلاقی، از نظر ارسطو و بسیاری از معاصرین، از جمله آلفرد ملی، به معنای مخالفت عمدی، آگاهانه و ارادی فاعل با بهترین حکم خویش است که به دلیل ضعف اراده و نداشتن کنترل نفس فاعل رخ می دهد. از منظر ارسطو این پدیده معمولا به دلیل تاثیر پذیرفتن قدرت استدلال یا علم بالقوه عامل اخلاقی از خواسته های امیال پدید می اید. در اینکه اکراسیا و ضعف اراده دو پدیده اند یا یک پدیده بین فیلسوفان اختلاف نظر وجود دارد. علاوه بر این در باره علت رخداد این پدیده نیز اتفاق نظر وجود ندارد. الفرد ملی اکراسیا را با ضعف اراده و ارسطو آن را با ضعف اخلاق، مترادف میداند. علاوه بر اینکه هر دو فیلسوف اکراسیا را پدیده ای نفسانی می دانند که منجر به عمل ارادی و اگاهانه فاعل مخالف با بهترین حکم می شود. از دیدگاه هر دو، علت اکراسیا تأثیر افراطی خواسته های بخش احساسی عامل بر بخش استدلالی وی است و راه مقابله با آن را تقویت بخش استدلالی نفس در مقابل بخش احساسی آن می دانند به طوری که برای داشتن قوت اراده، تقویت عامل اخلاقی در سه ساحت معرفتی، عاطفی و رفتاری لازم وضروری است. مقاله حاضر در صدد است تا به روش توصیفی ـ تحلیلی اکراسیا را در حوزه عمل از دیدگاه آلفرد ملی بررسی و آن را با دیدگاه ارسطو مقایسه نماید. در پایان مشخص می شود که علیرغم شباهت های بسیار، این دو در بیان عوامل تحقق اکراسیا کاملا اتفاق نظر ندارند. در نزد ارسطو اکراسیا معلول نقص در عقل عملی و صرفاً در قلمرو افعال هنجاری، و در نزد ملی معلول ناتوانی در کنترل نفس است و عوامل روانشناختی مانند ترس و تنبلی، استرس، شستشوی ذهنی، ... در آن موثر است وعلاوه بر افعال هنجاری در سایر قلمرو افعال عادی نیز امکان پذیر است.
Akrasia, or moral weakness, for Aristotle and many contemporaries, including Alfred Mele, means the freely, intentionally action contrary to one's decisive better judgment, which occurs due to the weakness of the will and lack of self-control of the actor. Alfred Mele equates Akrasia with a weakness of will and Aristotle with a moral weakness. In addition to the fact that both philosophers consider Akrasia to be a carnal phenomenon. from both perspectives, the cause of Akrasia is the extreme influence of the demands of the emotional part on the reasoning. It is considered to strengthen the argumentative part of the soul versus the emotional part, so that in order to have the strength of will, strengthening the moral factor in three areas of knowledge, emotion and behavior is necessary. The present article intends to study Akrasia in a descriptive-analytical way in the field of practice from the point of view of Alfred Mele and compare it with Aristotle. In the end, it turns out that despite the many similarities, the two do not completely agree on the factors of the realization of Akrasia
خلاصه ماشینی:
M. Hare)، (١١٥٢ - ١١٤٥ :٢٠٠٢ ,Aristotle) و برخي فلاسفه مانند آلفرد ملي آن را مترادف ضعف اراده (Weakness of will) ميدانند (١ :١٩٩٩ ,Mele) و فاعل آکراتيک را فاعلي تعريف ميکنند که عامدانه ، آگاهانه و به طور ارادي يا از روي اراده آزاد برخلاف بهترين حکم اخلاقياي که خودش در شرايط خاص با ملاحظه جميع شرايط ، صادر کرده است عمل ميکند.
آلفرد ملي ضعف اراده را مترادف با اکراسياي مصطلح در آثار ارسطو و اکراسيا را متفاوت از ضعف اراده ميداند بعبارتي عامل اخلاقي زماني اکراتيک است که تحت تاثير خواسته هاي افراطي اميال قرار گيرد و آزادانه و ارادي برخلاف بهترين حکم اخلاقي خويش اقدام نمايد.
در صورتيکه عامل اخلاقي بدون عوامل ذکر شده ، به طور ارادي و عمدي بر اساس طرح قبلي اقدام به عمل مخالف با بهترين حکم اخلاقي کند و يا اينکه عليرغم داشتن باورها و ارزشهاي عامل اخلاقي، نه از ديدگاه ناظر رفتار، دليل کافي براي عدم انجام عملي را داشته باشد و با اين وجود آزادانه و قصدي آن کار را انجام دهد اقدام وي از نوع اکراتيک شديد يا سختگيرانه محسوب ميشود ( ١٦-١١ :٢٠٠٦ ,Thero)، (٢ :٢٠١٠ ,Mele).
در مقايسه اقدامات اکراتيک و خودفريبي از منظر ملي اين نکته قابل استنباط است که در اقدامات اکراتيک فاعل عملي را اراده و از روي طرح قبلي بر خلاف بهترين حکم خويش انجام ميدهد اما در موضوع خودفريبي چنين نيست که عامل بطور ارادي و از روي نقشه عمل ، خودش را فريب دهد (١٢٤ :١٩٨٧ ,Mele).