چکیده:
پژوهش حاضر با هدف شناخت نقش واسطهای تنظیم هیجان شناختی در رابطه حمایت اجتماعی ادراکشده با موفقیت تحصیلی نوجوانان انجام شد. روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری 1286 دانشآموز دبیرستانی بود، که از بین آنها 300 دانشآموز شامل150 دختر و 150 پسر؛ بهصورت نسبتی خوشهای از دبیرستانهای شهرستان پاکدشت انتخاب شد. ابزار پژوهش پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراکشده چندبعدی و پرسشنامه تنظیم هیجان شناختی و معدل سال گذشته آنها بود. یافتهها نشان داد از میان راهبردهای تنظیم هیجان، تنها راهبردهای غیرانطباقی تنظیم هیجان شناختی در رابطه حمایت اجتماعی ادراکشده و موفقیت تحصیلی نقش میانجیگر دارد. ادراک حمایت اجتماعی نوجوانان با راهبردهای غیرانطباقی تنظیم هیجان شامل نشخوار ذهنی، سرزنش دیگران و نیز با موفقیت تحصیلی آنها رابطه دارد. راهبردهای غیرانطباقی برخلاف راهبردهای انطباقی در این رابطه بهعنوان متغیر مکنون ایفای نقش میکنند.
The objective of this paper is to study the intermediary role of cognitive emotion regulation in relation of perceived social support with academic achievement of adolescents. The statistical population included 1286 high school students, among whom 300, including 150 boy and 150 girl, students of the high schools of Pakdasht were selected through relative cluster sampling method as the sample. Correlation was used to find out the relationship among variables. The data collection tools included Multidimensional Perceived Social Support Questionnaire and Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (CERQ) as well as the average of the previous year. The findings of the research indicate that among the cognitive emotion regulation strategies, only the unadjusted cognitive emotion regulation strategies have intermediary role in relation of perceived social support with academic achievement. The youth perception of social support has relationship with unadjusted cognitive emotion strategies including, mental rumination and putting the blame on others, and also have relationship with academic achievement. The unadjusted strategies, contrary to adjusted strategies, play the role of latent variables in this regard.
خلاصه ماشینی:
هدف اصلي پژوهش حاضر، تعيين نقش ميانجي تنظيم هيجان شــناختي در رابطه حمايت هاي اجتماعي ادراک شــده و موفقيت تحصيلي دانش آموزان مقطع متوسطه شهر تهران است .
کوچکيان و همکاران (١٣٨٧) در پژوهشــي با عنوان «مقايســه روش مقابله هيجان مدار در مقابل روش مقابله مســئله مدار در ارتباط با حمايت اجتماعي » به اين نتيجه دســت يافتند که ميــان حمايت اجتماعي با به کارگيري روش هاي مؤثرتر مقابله اي مثل حمايت اجتماعي ابزاري و عاطفي ارتباط مستقيم و ميان روش هاي هيجان مدار مانند پذيرش و روش هاي کمتر مؤثري مثل تفکر آرزومندانه ارتباط معکوس وجود دارد و از اين حيث با تحقيق ما همسو است و همچنين ثمري و همکاران (١٣٨٥) نيز در اين زمينه پژوهشي را با هدف بررسي منابع حمايتي و شيوه هاي مقابله با عوامل استرس زا انجام دادند که نتايج حاکي از آن اســت که ادراک حمايت خانواده در مقابل ادراک حمايت دوســتان و افراد مهم ، نقش برجســته تري براي انتخاب روش هاي مقابله با استرس دارد ولي يافته هاي پژوهش حاضــر يافته هاي اخير را تأييد نميکند و برخلاف آنها حمايت اجتماعي ادراکشــده را راهي محکم براي انتخاب راهبردهاي انطباقي نميداند.
از طرفي نيز نتايج اين پژوهش بنا به آنچه که از ماتريس همبستگي به دست آمد، نشان ميدهد، راهبردهاي انطباقي تنظيم هيجان شــامل پذيرش و مثبت انديشــي نميتوانند رابطه حمايت هاي اجتماعي ادراکشده از جانب دوستان و خانواده و افراد مهم با موفقيت تحصيلي دانش آموزان را ميانجيگري کند.
نتايج پژوهش حاضر نشــان ميدهد حمايت اجتماعي ادراکشــده با موفقيــت تحصيلي دانش آموزان رابطــه دارد اما متغير مکنون ميانجيگر اين رابطه راهبردهاي انطباقي (پذيرش و مثبت انديشي) تنظيم هيجان نبوده ، بلکه راهبردهاي غيرانطباقي (نشخوار ذهني و سرزنش ديگران ) تنظيم هيجان بوده است .
نتايج پژوهش حاضر نشــان ميدهد حمايت اجتماعي ادراکشــده با موفقيــت تحصيلي دانش آموزان رابطــه دارد اما متغير مکنون ميانجيگر اين رابطه راهبردهاي انطباقي (پذيرش و مثبت انديشي) تنظيم هيجان نبوده ، بلکه راهبردهاي غيرانطباقي (نشخوار ذهني و سرزنش ديگران ) تنظيم هيجان بوده است .