چکیده:
مکتب فقهی اصفهان که ابتدا توسط عالمان مهاجر جبل عامل تأسیس و سپس با همراهی عالمان ایرانی و مقارن با تأسیس دولت صفوی به کار خود ادامه داد، یکی از موفقترین و کارآمدترین مکاتب فقهی شیعه بوده است. در این مکتب، دو گرایش کلان اصولی و اخباری وجود دارد که هر کدام، ضمن داشتن برخی اشتراکات، تعامل ویژهای با حوزه سیاست داشتهاند. بیشک، تجربه ورود آشکار و حداکثری فقه در هسته قدرت سیاسی در این دوره، سرمایهای مهم برای نظامهای سیاسی دینی در آینده ایران اسلامی حتی دوره جمهوری اسلامی بوده است و همین مسئله است که بر اهمیت و ضرورت فقه سیاسی در عصر صفوی میافزاید. وضعیت ویژه شیعیان در این دوره (که برای نخستین بار در تاریخ اسلام از حاشیه به هسته قدرت سیاسی دعوت شده بودند)، تقابل ایران با امپراطوری عثمانی و نهایتاً دیپلماسی ویژه ایران با دنیای اروپا، سه موضوع سیاسی اساسی و مورد تأمل مکتب اصفهان بوده است که به ضمیمه تحولات درونی فقه شیعه، موضوع پژوهش حاضر است که در آن تلاش شده تا با رویکرد معرفتشناسی درجه دوم که مقتضی گزارش از بیرون و خارج قضایا میباشد، مناسبات فقه و سیاست (نه ضرورتاً فقه سیاسی) در عصر صفوی مورد بررسی قرار گیرد.
The Isfahan Jurisprudential School of Thought, which was first established by the religious scholars who had migrated from Jabal Amel and then continued its activities with the assistance of Iranian religious scholars of the Safavid era, has been one of the most successful and effective Shia jurisprudential schools of thought. There are two major trends in this school, i.e. Usouli and Akhbari. Each of these schools, while having some commonalities, have had their own specific approaches to politics. Undoubtedly, the maximal and open involvement of jurisprudence in the core of political power during the Safavid period provided a significant capital for the ensuing political systems in Iran, including the Islamic Republic. This is what adds to the significance of political jurisprudence during the Safavid era. The particular conditions of Shias during this period (their first time involvement in the political power after being on the margin for a long time in the history), the confrontation between Iran and the Ottoman Empire as well as Iran’s diplomacy towards Europe are the three fundamental political subjects the Isfahan School of Thought focused on and along with the internal developments of the Shia jurisprudence are discussed in this paper. The relationship between jurisprudence and politics (not necessarily political jurisprudence) during the Safavid era is studied in this research through second level epistemological approach.
خلاصه ماشینی:
وضعيت ويژه شيعيان در اين دوره (که براي نخستين بار در تاريخ اســلام از حاشــيه به هسته قدرت سياسي دعوت شده بودند)، تقابل ايران با امپراطوري عثماني و نهايتا ديپلماســي ويژه ايران با دنياي اروپا، سه موضوع سياسي اساسي و مورد تأمل مکتب اصفهان بوده است که به ضميمه تحولات دروني فقه شيعه ، موضوع پژوهش حاضر اســت که در آن تلاش شده تا با رويکرد معرفت شناسي درجه دوم که مقتضي گزارش از بيرون و خارج قضايا مي باشــد، مناسبات فقه و سياست (نه ضرورتا فقه سياسي ) در عصر صفوي مورد بررسي قرار گيرد.
com درآمد بــا روي کار آمدن صفوي ها در ايران و هجرت برخــي عالمان جبل عامل بدان جا، براي نخستين بار پس از غيبت امام زمان (عج ) دوره اي آغاز شد که براساس آن ، مرجعيت شيعه به طور رســمي در جايگاه «زعامت » ديني جامعــه قرار گرفت و به نحوي تا به امروز ادامه يافته اســت ؛ به گونه اي که حتي در دوره پهلوي ها که رابطه روحانيت و حکومت بســيار تيره بود، همچنان جهت گيري هاي کلان جامعه ، تابع متغيري از تصميم سازي مرجعيت شيعه بوده است .
اختلاف در شماره منابع و ادله احکام شرعي : از نظر اصوليون ، قرآن ، سنت ، اجماع و چارچوب هاي ذهني نظري مجتهدين ممکن است موجب دريافت نادرست معاني آنها باشد و از اين رو، نه تنها اجتهاد مجتهدين جايگاهي در زندگي سياسي شيعه ندارد، بلکه چون عقل بسيط عوام بيش از عالمان آمادگي فهم درست اخبار را دارد، در اين خصوص علاوه بر اينکه عالمان بايد مقلد عوام باشــند، هرگونه اجتهادي نيز حرام خواهد بود.