چکیده:
تلاش برای شناسایی نفس در علوم گوناگون ازجمله فلسفه، جایگاه والایی داشته است و هنوز هم دارد و ابنسینا و ملاصدرا مُبدع دو مشرب فکری و فلسفی نیز بهاین مهم اهتمام داشتهاند،این مقاله با استفاده از شیوة کتابخانهای و جمعآوری مطالب مکتوب، به دیدگاهاین دواندیشمند در بحث نفس پرداخته و میکوشد تا با بررسی و تأمل و تعمیق در «تعریف نفس» به وجوه اشتراک و افتراقاین دواندیشمند دراین خصوص بپردازد.
بین «تعریف اشیا» و «مبانی خاص یک نظام فلسفی» رابطة تأثیر و تأثر وجود دارد، بهعبارتدیگر، تفاوت تعریفها نشاندهندة تفاوت مبانی است و تفاوت در مبانی هر نظام فلسفی نیز، منجر به بروز تمایز و اختلاف در تعریف و تبیین اشیا میشود، بنابراین بررسی و تحلیل تعریف نفس در تفکر فلسفی ابنسینا و ملاصدرا میتواند علاوه بر تبیین و مقایسة نظرات خاصاین دو دراین امر، به شناسایی چیستی مبانی نظری آن دو نیز بیانجامد، هرچند تعریف نفس به؛ «کمال اول برای جسم طبیعی» و «جوهر مجرد بسیط بودن»؛ که مورد پذیرشاین دو فیلسوف است؛ نشان از شباهتهای دیدگاه دراین رابطه است اما در مواردی نظیر بحث درباره چگونگی و پیدایش نفس و نحوه بقای آن و... به تفاوتهای مبنایی میرسیم که دراین مقاله به آنها پرداختهشده است.
Various disciplines including philosophy have made concerted efforts to identify and define soul and Ibn-e-Sina and Mulla Sadra, as the developers of two important intellectual and philosophical schools, have also dealt with this important issue. Adopting a library research method, the present study is concerned with the views of these two thinkers on the issue of soul. It tries to find out the commonalities and differences between these two thinkers’ views on this issue. There is a relationship between the definitions and the principles of a philosophical system. In other words, differences in definitions reflect differences in the principles of the philosophical system. The study and analysis of the definition of the soul in the philosophical systems of Ibn-e-Sina and Mulla Sadra, in addition to clarifying and comparing the specific views of the two in this regard, can also lead to the identification of their theoretical foundations. Although defining the soul in terms of “first perfection for the natural body" and "being a simple single essence", is agreed upon by both philosophers, in other cases such as the origins of the soul, its persistence and etc., we find fundamental differences between the two that are addressed in this article.
خلاصه ماشینی:
از نظر ابن سینا نفس جوهر است زیرا میتواند بدون جسم یافت شود ولی جسم بدون نفس باقی نمیماند او افزون بر اثبات جوهریت نفس ثابت کرده که نفس جوهری است روحانی و آنچه موجب میشود که نفس جوهر باشد، وجود لا فی موضوع است ، بنابراین در باب جوهر بودن 43 نفس شناسی سینوی و صدرایی؛ در واکاوی تعریف نفس ٤٣ __________________________________________________________________________________________ 43 نفس میگوید: در میان اجسام مبدایی وجود دارد که غیر از حیثیت جسمانی میبخشد این جهت جزء قوام و فعلیت جسم است طوریکه نوع با آن تمام شده و به فعلیت میرسد واین جزء دیگر مادی نیست زیرا مخصص جزء مادی است واین مخصص چیزی جز نفس نیست ، بنابراین وجود نفس برای ماده نظیر وجود عرض نیست درنتیجه نفس جوهری است که به عنوان صورتی «لا فی موضوع » از آن یاد میشود؛ بااین بیان اثبات میشود که نفس به عنوان کم و کیفی عرضی نیست که عارض بر جسم گردد بلکه هویت آن به گونه ای است که به بدنی خاص تعین میبخشد و بدان تعلق میگیرد در نتیجه کمال بودن و صورت بودن نفس به منزله آن نیست که نفس امری عارضی است (همو، ١٣٩٥، ص ٩).