چکیده:
زوجین بعد از نکاح وظایف متقابلی نسبت به یکدیگر پیدا می کنند که از جمله ی آنها تمکین است . تمکین در اصطلاح فقها عبارت است از اینکه زوجه برای اطاعت از استمتاعات جنسی زوج همیشه آمادگی داشته باشد . یکی از مسائل پیرامون بحث تمکین در عقد نکاح ؛ درج شرط خلاف آن در ضمن عقد نکاح می باشد . بعضی از فقها تمکین را مقتضای ذات و درج شرط خلاف آن را باطل و برخی آن را مقتضای اطلاق عقد و درج شرط خلاف آن را صحیح می دانند . در این نوشتار افزون برشناخت مفاهیم تمکین، مقتضا و شرط به بررسی صحت و عدم صحت شرط عدم تمکین در ضمن عقد نکاح و نیز بیان ضمانت اجرای آن از دیدگاه فریقین پرداخته شده است .حاصل بررسی موضوع آن است که در فقه امامیه تمکین در ذات عقد نکاح لحاظ نشده است، بلکه از آثار ظاهری و اساسی نکاح محسوب می شود. پس از بیان و بررسی قول موافقین و مخالفین، دیدگاه تحدید و تقیید شرط در ضمن عقد پذیرفته شد ؛ چرا که فعلیت و حلیت استمتاع در این دیدگاه تحقق یافته است و زوج به اختیار، حق خود را تا مرتبه ای تنزل داده است و در فقه اهل سنت تمکین مقتضای عقد است و شرط خلاف آن به علت مخالفت با مقتضای عقد، به اتفاق باطل اعلام شده است .
Background and Aim : In a marriage contract,
one of the obligations which has to be met by wife
is (sexual) condescension. Since marriage contract
like any other contract has the capacity to be
interspersed with some additional terms and
conditions, and
Materials and Methods: because a review and
comparison of Shiite and Sunni scholars' opinions
is considered necessary for the sake of Islamic
unity at the present time, wife's (sexual)
condescension was investigated in marriage
contract. Thus The present study, based on the
description and analysis of the propositions of
Islamic jurisprudence and the library method, has
studied the present subject.
Conclusion: In this study which is based on a
descriptive-analytical method, having
investigated some Shiite and Sunni scholars'
critical arguments and views on the validity and
accuracy of inserting some terms and conditions
for not condescending on the side of wife in
marriage contract, the researches came to the
conclusion that in the Shiite jurisprudence, sexual
condescension is not considered as an essential
component in the marriage contract, but rather as
a minor and superficial outcome of thecontract.
The husband at his own discretion, because of
lawfulness of having sexual relations with his
wife, has limited his right to some degree;
therefore, the view of inserting a limited number
of conditions has already been accepted in the
contract. All Sunni scholars are of the opinion that
sexual condescension is the essential part of the
contract, and any conditions against this principle
would be invalid due to such opposite position
against this fairly evident factor in marriage.
خلاصه ماشینی:
پس از بيان و بررسي قول موافقين و مخالفين ، ديدگاه تحديد و تقييد شرط در ضمن عقد پذيرفته شد؛ چرا که فعليت و حليت استمتاع در اين ديدگاه تحقق يافته است و زوج به اختيار، حق خود را تا مرتبه اي تنزل داده است و در فقه اهل سنت تمکين مقتضاي عقد است و شرط خلاف آن به علت مخالفت با مقتضاي عقد، به اتفاق باطل اعلام شده است .
تمکين از منظر فقها به معني امکان دادن زوجه به زوج براي اسـتمتاعات جنسي است ؛ به اين صورت که تن دادن و واگذاردن نفس به شـوهر براي بهره بري جنسـي به طوري که مقيد به زمان و مکان خاصي نباشد و اگر زن تن دادن به عمل زناشـويي را به زمان و مکان ديگري واگذارد ، تمکين حاصل نشده است البته اين عموم و اطلاق در جايي است که استثنائاتي از قبيل حيض و غيره وجود نداشته باشد (شهيدثاني،١٤١٢، ٥، ٥٤٦؛ شهيد ثاني، ١٤١٦، ٨، ٣١٣؛ خميني، ١٤٠٤، ٢، ٣١٣؛ صـافي، ١٤٢٠، ٢، ٤٧٠؛ سيستاني، ١٤١٦، ٣، ١٢٣؛ ابن نجيم ، بي تا، ١٩٤؛ بهوتي ١٤٠٢، ٥، ٥؛ شيرازي ابو اسحاق ، بي تا،٤٣٠-٤٢٩).
الف - فقه حنفي فقهاي حنفيه در خصوص اين موضوع به اختصار مطلب و ادله اي بسنده کرده اند و اين چنين بيان کرده اند: اگر زن در عقد نکاح شرط کند که شوهر با او رابطه ي زناشويي نداشته باشد، چنين شرطي در ضمن عقد نکاح باطل است ولي عقد صحيح است ؛ چون مقصود اصلي از عقد نکاح استمتاع جنسي است و شرط عدم نزديکي خلاف مقصود نکاح است و با هدف نکاح مغايرت دارد(حصکفي، بي تا، ٣، ٧٨٦).