چکیده:
جستار پیش رو با رویکردی تطبیقی به نقد روششناسی نیکلسون و چیتیک در تصوف (با تکیه برآثار مولوی و ابنعربی) میپردازد. هدف از بررسی روششناسی این عرفانپژوهان غربی نهتنها شناخت بهتر قواعد و معیارهای مطالعات دینی و بهویژه تصوف است بلکه با بررسی پیشنیه فکری و منشا تکوین دیدگاه این دو پژوهشگر، مسیر کشف ظرایف اندیشه و تفاوت و امتیازهای آرای آنان را نیز هموار میکند. نوشتار حاضر به روش توصیفی-تحلیلی کوشیده تا خلا وجود چنین رویکردی را تا حد امکان برطرف سازد. تحلیل روش این دو پژوهشگر حکایت از تفاوت منابع مطالعاتی و نتیجهگیریهای متفاوت از هم دارد. چیتیک با روشی تحلیلی- انتقادی نسبت به آرای نیکلسون، بر تحلیل درونمتنی آثار این عارفان تاکید میکند و درواقع فهم زوایای فکری اندیشمندانی مانند ابنعربی و مولوی را در گرو درک جهان-اندیشه آنان از میان آثارشان و بهرهبردن کامل از سخنان و صور خیالی آنها میداند اگرچه عدم توجه به برخی آثار نیکلسون و شاید تناقض آرای او، چیتیک را دچار قضاوتی نهچندان درست نموده است.
Abstract:
This survey, with a comparative approach, deals with criticism of Reynold Nicholson(1868-1945) and William C.Chittick chr('39')s (1943- ) methodology in Sufism (with emphasis on Rumi and Ibn Arabi). The purpose of the methodology review of these western mysticists is not only the better cognition the rules and criterias of religious studies and specially sufism, but also to investigate the intellectual background and origin of the two scholarschr('39') viewpoints and to pave the way to discovery of subtleties of thought and their differences and points of view. The present article, in a descriptive-analytic method, has attempted to plug the gap of existing such approach, as much as possible. Analyzing the methodology of these two scholars in the field of Islamic mysticism reveals different information sources and distinct conclusions. In an analytical-critical approach, to Nicholsonchr('39')s idea, Chittick emphasizes the in-text analysis of the works of these mystics and in fact understands the intellectual angles of thinkers such as Ibn Arabi and Rumi in understanding theire world-view through their works and taking full advantage of their words and imaginary forms knows, though neglecting to some of Nicholsonchr('39')s works and perhaps the inconsistency of his views, has made Chittick a incorrect judgment.
خلاصه ماشینی:
چیتیک با روشی تحلیلی- انتقادی نسبت به آرای نیکلسون ، بر تحلیل درون متنی آثار این عارفان تأکید میکند و درواقع فهم زوایای فکری اندیشمندانی مانند ابن عربی و مولوی را در گرو درک جهان - اندیشۀ آنان از میان آثارشان و بهره بردن کامل از سخنان و صور خیالی آن ها میداند اگرچه عدم توجه به برخی آثار نیکلسون و شاید تناقض آرای او، چیتیک را دچار قضاوتی نه چندان درست نموده است .
ویلیام چیتیک با بررسی دو اثر نیکلسون در باب ابن - عربی و مولوی معتقد است عدم شناخت جهان بینی ابن عربی و اندیشه های او در فتوحات مکیه موجب کلیگویی این مستشرق انگلیسی شده و دغدغه های علمی زمانۀ خود را بر آنچه مدنظر شیخ بوده ، رجحان داده است .
اگرچه سالیان درازی از ورود مستشرقان به حوزة تاریخ ایران و ادبیات فارسی میگذرد و افرادی چون نیکلسون و هانری کربن و ده ها پژوهشگر دیگر، ایام زیادی را به بحث و بررسی و تصحیح متون کهن ادب فارسی اختصاص داده اند، اما در بررسی آثار و روش مولویپژوهانی مانند ویلیام چیتیک ، مقاله یا نوشتار منقحی موجود نیست و همان گونه که ذکر آن رفت از یکی در قالب سخنرانی و دیگری در قالب پایان نامه کارشناسی ارشد تا حدی با بحث این پژوهش مرتبط است .
این مقاله به طور خاص بر نقد روش مطالعاتی نیکلسون در مورد نسبت دو اندیشمند عرفان اسلامی یعنی ابن عربی و مولوی از دیدگاه ویلیام چیتیک میپردازد بنابراین بهتر است ابتدا موانع مد نظر چیتیک بر سر راه ابن عربیپژوهی را به اختصار بیان کنیم .