چکیده:
آگاهی از جایگاه علمی مطالعات مدیریت به مطالعه علمی و تولید دانش نظری و عملی کمک میکند. گریزری در کتاب نقدی بر دانش مدیریت تلاش میکند نشان دهد که پژوهش مدیریتی فاقد معیار اعتبار برای علمی بودن است؛ بنابراین وی تلاش میکند تا پژوهش مدیریتی را از بعد سودمندی آن توجیه نماید. نویسنده مباحث را بطور چالشی و بحثبرانگیز مطرح میکند ولی این کتاب متن بسیار دشواری برای دانشجویان و حتی اساتید مدیریت دارد. این نقد تلاش میکند تا کاستیهای دیدگاههای نویسنده درباره تعریف علمی بودن و سوگیریهای وی در این رابطه تبیین شوند. در این راستا محقق بحث کرده است که گریزری با تعاریف ناقص از مفاهیم اعتبار، علمی بودن، سودمندی و اثبات به پیچیدگی این مبحث دامن زده است. وی همچنین نگرش محدودی نسبت به روششناسی به عنوان معیار اعتبار ساز دارد بلکه آن را وسیله اثبات میداند. با نشان دادن انواع متفاوت از اعتبار مشخص میشود که اعتبار تحقیق مدیریتی تفاوتی با سودمندی آن ندارد. همچنین روششناسی از طریق ایجاد مفاهمه در بین محققان، عینیت اجتماعی ایجاد میکند.
Awareness of the scientific status of management studies helps to study it scientifically and produce theoretical and practical knowledge. In “Management Knowledge: A Critical View" Griseri seeks to show that management research lacks the validity criteria to consider it as a scientific field of study. Therefore, he tries to justify it in terms of its usefulness. The author discusses the issues in a challenging and controversial way, but this book has a difficult text for students and even professors of management. This critique seeks to explain the shortcomings of the author's views on the definition of a scientific study and biases with them. With this regard, the researcher has argued that with incomplete definitions of the concepts of validity, scientific study, usefulness, and proof Griseri has contributed to the complexity of this issue. He also has a limited approach to methodology as a validating criterion but sees it as a means of proof. Looking at different types of validity, it becomes clear that management research validity is not different from its usefulness. The methodology also creates social objectivity by forming a common understanding between researchers.
خلاصه ماشینی:
گریزری در کتاب نقدی بر دانش مدیریت تلاش میکند تا نشان دهد که پژوهش مدیریتی فاقد معیار اعتبار برای علمیبودن است.
بهنظر میرسد که گریزری اعتبار دانش مدیریت را (آنجا که اعتبار و حقیقت را با تعداد متغیر زیاد معادل دانسته است) مشابه اعتبار علوم طبیعی در اعتبار متغیر خلاصه کرده است، ولی باید گفت بهدلیل پایداربودن زمینه و نیز ارزشها در علوم طبیعی ممکن است اعتبار متغیر ثابتی برای آن متصور بود، ولی بهعلت متغیربودن زمینه و ارزشها در مدیریت نمیتوان پژوهشی را که اعتبار متغیر ثابتی داشته باشد، در حوزۀ مدیریت متصور کرد (البته در هر زمینهای توافق در ارزشها ایجاد شده است و مطالعۀ علمی و ایدههای مرتبط توانستهاند دانشی را تولید کنند که اعتبار متغیر بالا و پایایی بالایی داشته باشد.
اگر عنصر فردیت را، چنانکه گریزری تبیین میکند، واقعیتِ ذهنی مدیر یا حتی محقق در نظر بگیریم، قابلثبت و ضبط بهشیوۀ علمی و نظاممند نخواهد بود، آنگاه آنچه از مطالعۀ مدیریت باقی خواهد ماند، ثبت و ضبط چه چیزی خواهد بود؟ مگر میتوان فردیت و شخصیبودن را استخراج و برای استفاده و بهرهبرداری آتی ثبت کرد؟ آیا اصلاً مطالعۀ مدیریت معنایی خواهد داشت؟ و درنهایت چگونه خواهد توانست پیوند خود را با عرصۀ عمل نشان دهد و سودمند واقع شود؟ احتمالاً منظور گریزری این است که بااینکه مطالعۀ مدیریت نمیتواند به طریق معتبر صورت بگیرد، بنابراین مطالعه بهشیوۀ ناقص و غیرعلمی (یعنی با اعتبار متغیر پایین) خواهد بود و این نوع مطالعه برای کاربردهای آتی سودمند خواهد بود، ولی فردیت موردنظر گریزری حتی مانع از این سطح مطالعه و ضبط است.