چکیده:
ترکیببند «با کاروان نیزه» از علیرضا قزوه یکی از معروفترین منظومههای ادبیات دینی معاصر بهشمارمیرود. شاعر ضمن خلق شعری حماسی و پرشور، بیشتر اهداف و نتایج آن واقعه را بیانکرده و در بارۀ عوامل ایجاد آن صحبتمیکند و آن را بستری برای بیان مفاهیم آزادی، دفاع از حق و مقاومت در برابر ظلم قرارمیدهد. در سطح ساختار، قوافی، ردیفها و واژگزینیهایش همه در راستای همین هدف انتخابشدهاست. مضامین شعر او نیز از این واقعه بهعنوان یک انقلاب عظیم خبرمیدهد. توجه به موسیقی درونی، برجستهسازی مفاهیم و مضامین، استفاده از واژگان نشاندار، روانی و سادگی هوشمندانه، استفادۀ هنرمندانه از عناصر بلاغی، تصویرسازی مخیّل و عاطفی، مخاطبمحوری، مفهومگرایی، تأکید بر نهادینهساختن مضامین دینی، انقلابی، انسانی و آرمانی از جمله ویژگیهای سبکی شعر اوست. از آنجا که سبکشناسی ابزاری برای شناسایی هویت انسانی، علمی، ادبی و ایدئولوژیک شاعر است، از این رو این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس سبکشناسی لایهای (مدرن) به بررسی ویژگیهای بارز سبکی ترکیببند عاشورایی این شاعر پرداختهاست. نتایج پژوهش نشانمیدهد شاعر از تمام امکانات و عناصر شعر در جهت تبیین اندیشههای دینباورانهاش بهرهبردهاست و بر اساس همین اندیشهها و مضامین علوی، حسینی و عاشورایی، او را میتوان شاعری مفهومگرا نامید. نگاهی به جنبههای ادبی و زبانی شعر قزوه نشانمیدهد که شاعر با موازین ادبی و زبانی گذشته و حال آشنایی دارد و برای افزودن بر تأثیر کلام خود هر کجا که مناسب دانسته از آنها بهرهبردهاست.
خلاصه ماشینی:
عليرضا قزوه شاعر نسل انقلاب و از جمله شاعراني است که از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي تا امروز با انقلاب و جريان حاکم همسو و همراه بوده است و از آنجا که دوران انقلاب اسلامي از حيث رويکرد شاعران به واقعۀ عاشورا بسيار حائز اهميت است ، اين واقعۀ عظيم در بيشتر آثار شاعران انقلاب ، با بسامد بالا انعکاس مييابد و بيشتر رويکردهاي اين حادثۀ سترگ در اشعار آنان مشاهده ميشود و با توجه به اين که در فضاي شعر عاشورايي و آييني دوران معاصر، کمتر به قالب هاي قديمي پرداخته شده است ، اغلب با شنيدن قالب ترکيب بند و ترجيع بند، تنها به ياد «باز اين چه شورش است که در خلق عالم است » محتشم کاشاني ميافتيم .
در ديگر بندهاي اين ترکيب بند، وضعيت واژه گزينيها نيز به همين صورت است : «گريۀ بيصدا، چشم اهل راز، بغض گلوگير، چهارتکبير، دست تهي بودن سپاه نيزه ، پاي سر، نماز عشق ، طوفان خون ، نجات بخش بودن خاک تو، خضر شهادت ، حيات لم يزلي، دست خداگونه ، صداي الست دوست ، لشکر خدا، بلي تشنه لبان ، عاشقان مست ، طوفاني از سماع شهيدان ، راز غدير، شرح فدک، شرق نيزه ، باغ شهادت ، شاه بيسپاه ، مستان کربلا، ساقي، باده ، جام » گويي قزوه قصد دارد مخاطب را به جنبه هاي عبرت آموز واقعۀ عاشورا هدايت کند تا پابه پاي او نگاهي نو را در اين روز پرحادثه و سرشار از عبرت تجربه کند؛ حتي آنجا که اسامي اشخاصي از جبهۀ باطل آن روز در شعر ميآيد، هدف صرفا يادکرد از آنها و جنايتشان به بدي و کراهت نيست ؛ بلکه به عنوان نمونه اي از بشريت در زوال معرفيميشوند؛ در مقابل ، گاهي شاعر اسامي امام و خاندان و يارانش را ميآورد تا ياد و نام آنها در خاطره ها جاودانه بماند.