چکیده:
مردسالاری در اکثر جوامع از چنان قدرت و جایگاهی برخوردار است که
نمودهای مختلف آن را در بیشتر بخشها از جمله ادبیات میتوان دید. شازدة
حمام که شرح خاطرات پاپلی یزدی است. روایتگر جلوههای مختلف زبانی و
غیرزبانی مردسالاری خشن، مقتدر و معمولا بدزبانی است که تازیانة
آسیبهای جسمی و روحی بر پیکرة نحیف و مظلوم زنان و دختران میزند.
هدف از این پژوهش، بررسی مردسالاری در داستان زری سلطان از شازده
حمام از دیدگاه جامعهشناختی است و برای دستیابی به آن، الگوی سه
مرحلهای فرکلاف انتخاب شده است. یافتهها حاکی از آن است که مردسالاری
در مرحلة توصیف، در عبارتبندی افراطی، اسمسازی، وجهیت رابطهای»
صفت جانشین موصوف. واژگان محاورهای، تکرار و معرفه نمودی برجسته و
بارز یافته است. در مرحلة تفسیر نیز بافت موقعیتی، روایتگر غلبة اندیشة
مردسالاری در داستان است و ظاهر و معنای کلام به طور کامل در خدمت
این گفتمان هستند. در مرحله تبیین نیز به عوامل اجتماعی موثر در ایجاد
اندیشة مردسالاری پرداخته شد. نتیجه اینکه در داستان زری، نشانههای زبانی
در سطوح مختلف واژگانی و دستور زبان و متن، روایتگر نظام قدرت
مردسالارانهای است که از طریق آنها میتوان به تفسیر متن پرداخت و تحلیلی
اجتماعی از آن به دست داد.
خلاصه ماشینی:
هدف از اين پژوهش ، بررسي مردسـالاري در داسـتان زري سـلطان از شـازدة حمام از ديدگاه جامعـه شـناختي اسـت و بـراي دسـتيابي بـه آن ، الگـوي سـه مرحله اي فرکلاف انتخاب شده است .
اين پژوهش در پـي ايـن فرضـيه شـکل گرفتـه اسـت کـه نشـانه هـاي درون متنـي، سرنخ هايي هستند که منتقد با استفاده از آنها و با دستياري دانش زمينه اي خود ميتوانـد علل اجتماعي برخورد ناعادلانه و ظالمانۀ نظام قدرت مردانه را بـا زن در جامعـۀ زمـان مؤلف شازدة حمام بررسي کند.
«زنان و گفتمـان مردسـالاري در ادبيـات داستاني مصر (موردکاوي داستان هاي کوتاه محمدحسين هيکل )»، نوشتۀ نعمتي قزوينـي (١٣٩٦) نيز نشان ميدهد که فرهنگ مردسالاري، مهم ترين گفتماني است که هيکـل آن را نقد کرده و در سه حوزة فردي، خانوادگي و اجتماعي قابل بررسي اسـت .
گفتمان کاوي انتقـادي از اصـطلاحات رايـج در نقد ادبي است که نه تنها در حوزة زبان و ادبيات بلکه در بسياري از حوزه هـا از جملـه دانش جامعه شناسي نيز کاربرد يافته و اين امکـان را بـه وجـود آورده اسـت کـه بتـوان خوانشي تازه و نسبتا جامع از مقولات اجتماعي، سياسي و ادبي بـه دسـت داد.
بعد از توضيح دربارة شرايط زندگي زري، پاپلي به معرفي خود زري ميپردازد و او را نيز با عبارت بندي افراطي و در قالب جملات کوتاه و کامل بـراي خواننـده توصـيف ميکند تا بدين ترتيب دل او را بابت حادثه اي که قرار است روايت کند، تا حـد ممکـن به درد آورد و عمق فاجعه را برايش به تصوير بکشد: «زري دختر سلطان از من ٤ سال بزرگتر بود.