چکیده:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش سبکهای تنظیم شناختی هیجان در پیشبینی سلامت روانشناختی و عملکرد تحصیلی دانشجویان بود. این پژوهش یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه این پژوهش شامل 240 نفر از دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 99-1398 بود که به صورت نمونهگیری خوشهای تصادفی انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و همکاران، 2001) و سلامت عمومی (گلدبرگ، 1978) و برای سنجش عملکرد تحصیلی از معدل کل آنان استفاده شد. دادهها با استفاده از تحلیل رگرسیون گام به گام و آزمون t مستقل تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که از بین سبکهای سازگار تنظیم شناختی هیجان، ارزیابی مجدد مثبت و از میان سبکهای ناسازگار تنظیم شناختی هیجان، فاجعهانگاری قویترین پیشبینیکنندههای سلامت روانشناختی بودند. همچنین نتایج نشان داد که راهبردهای سازگار تنظیم شناختی هیجان رابطهی مثبت و راهبردهای ناسازگار رابطه منفی معنادار با عملکرد تحصیلی دانشجویان داشتند و راهبرد ارزیابی مجدد مثبت قویترین پیشبین عملکرد تحصیلی بود. یافتهی جانبی دیگر پژوهش حاضر نشان داد که پسران بیشتر از دختران از راهبردهای سرزنش خود استفاده میکردند. لذا با توجه به نقش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در سلامت روانشناختی و عملکرد تحصیلی، آموزش راهبردهای مناسب تنظیم شناختی هیجانی (بهویژه ارزیابی مجدد مثبت) میتواند نه تنها در افزایش سلامت روان دانشجویان بلکه در عملکرد تحصیلی آنان نیز مؤثر واقع شود.
The current study aimed at determining the role of cognitive emotion regulation styles in predicting students' mental health and academic performance. This research was a correlational study. The sample included 240 students from the University of Mohaghegh Ardabili in the academic year 2019-20 that were selected by random cluster sampling. Data were obtained from the cognitive emotion regulation questionnaire (CERQ), General Health Questionnaire (GHQ), and the overall average score used to measure academic performance. The data were analyzed using Pearson correlational coefficient, multiple regression analysis, and independent t-tests. Results showed that positive refocusing reappraisal from adaptive cognitive emotion regulation styles and catastrophizing from maladaptive cognitive emotion regulation styles were the strongest predictors of psychological health in students. Furthermore, academic performance was positively associated with adaptive cognitive emotion regulation strategies and was negatively associated with maladaptive cognitive emotion regulation strategies. Positive refocusing reappraisal strategy was the strongest predictor of students' academic performance. In addition, the results also showed that men used the self-blame style more than women. Considering the role of cognitive emotion regulation strategies in mental health and academic performance, educating cognitive emotion regulation strategies (especially positive refocusing reappraisal) can increase students' mental health academic performance.
خلاصه ماشینی:
رويش روان شناسي، سال ١٠ ، شماره ٧، شماره پياپي ٦٤، مهر ١٤٠٠ Rooyesh-e-Ravanshenasi Journal(RRJ),10(7), 2021 نقش سبک هاي تنظيم شناختي هيجان در پيش بيني سلامت روان شناختي و عملکرد تحصيلي دانشجويان The Role of Cognitive Emotion Regulation Styles in Predicting students'Mental Health and Academic Performance دکتر عباس حبيب زاده Dr. Abbas Habibzadeh Associate Professor, Department of Psychology, دانشيار گروه روانشناسي، دانشکده ادبيات و علوم انساني، دانشگاه قم ، قم ، Literautre and Humanties School, University of ايران .
انواع راهبردهاي ناسازگارانه تنظيم شناختي هيجان با سلامت روان پايين (سياح و همکاران ، ١٣٩٣؛ عبدي، باباپور و فتحي، ١٣٨٩؛ فعال و فعال ، ١٣٩٨)، افکار خودکشي (حسني و ميرآقايي، ١٣٩١) افسردگي (رهبري غازاني و باباپور، ١٣٩٧؛ دادفرنيا و همکاران ، ١٣٩٩؛ ريان ٦، ٢٠٠٥؛ گرانفسکي، ريف ،جلسما، ترولگت و کرايج ٧، ٢٠٠٧)، آسيب جنسي و علائم جسمي (اعتمادي و همکاران ، ١٣٩٩)، اضطراب مرگ (وصالي ، لاچيني ، افشاني و محدودي زمان ، ١٣٩٩)، کيفيت بد خواب (محمودي ، بساکنژاد و مهرابي زاده ، ١٣٩٩)، نشانه هاي جسمانيسازي (رزاق پور و حسين زاده ، ١٣٩٩)، پرخاشگري (کمالي ايگلي و ابوالمعالي الحسيني ، ١٣٩٩)، مشکلات بين فردي و نشانه هاي مرضي افسردگي و اضطراب (کربلايي، حسني و نوري قاسم آبادي ، ١٣٩٩؛ کرايج و گرنفسکي، ٢٠١٩؛ گرنفسکي و کرايج ، ٢٠١٨)، نشانه هاي اختلال استرس پس از سانحه (مک لين ٨ و همکاران ، ٢٠١٩) و مشکلات هيجاني و کمال گرايي (ظفري و خادمي اشکذري ، ١٣٩٩) رابطه مثبت معنادار دارند.